صلوات بر محمد وآل محمد ,,
- ساقى عطشان -
- ساقى عطشان -
عباس یعنى تا شهادت یكه تازى
عباس یعنى عشق یعنى پاكبازى
عباس یعنى با شهیدان همنوازى
عباس یعنى یك نیستان تكنوازى
عباس یعنى رنگ سرخ پرچم عشق
یعنى مسیر سبز پر پیچ و خم عشق
با عشق بودن تا جنون، یعنى ابو الفضل
خورشید در دریاى خون، یعنى ابوالفضل
جوشیدن بحر وفا، معناى عباس
لب تشنه رفتن تا خدا، معناى عباس
صد چاك رفتن تا حریم كبریائى
صد پاره گشتن در مسیر آشنائى
بى دست با شاه شهیدان، دست دادن
بى سر، به راه عشق و ایمان سرنهادن
بى چشم، دیدن چهره رؤیائى یار
جارى شدن در دیده دریائى یار
بى لب نهادن لب به جام باده عشق
بى کام نوشیدن تمام باده عشق
این است مفهوم بلند نام عباس
در ساحل بى ساحل آرام عباس
یك مشك آب عشق و دریائى طراوت
یك بارقه از حق و خورشیدى حرارت
وقتى كه از آب گوارا روزه مىكرد
دریاى تشنه آب را دریوزه مىكرد
وقتى كه اقیانوس را در مشك مىریخت
از چشمه چشمان دریا اشك مىریخت
در آرزوى نوش یك جرعه از آن لب
جان فرات تشنه آتش بود از تب
خون على عباس را تقریر مىكرد
آیات سرخ عشق را تفسیر مىكرد
وقتى ز فرط تشنگى آلاله مىسوخت
گلهاى زهرا از لهیب ناله مىسوخت مىسوخت
در چنگال شب باغ ستاره
مىسوخت جانش از تف داغ ستاره
آمد به سوى خیمه، اقیانوس بر دوش
آمد نداى خون حق را حلقه برگوش
عباس بود و لشگر شب در مقابل
عباس بود و مجمر خورشید در دل
رگبار تیر كینه بر عباس بارید
اختر ز ابر سینه بر عباس بارید
وقتى که قامت پیش خورشید آب مىكرد
طفل حزین عشق را سیراب مىكرد
وقتى ید پورعلى از دست مىرفت
تا خلوت ساقى كوثر مست مىرفت
وقتى كه چشمش تیر را خوناب مىكرد
روى عروس عشق را سیماب مىكرد
پایان او آغاز قاموس وفا بود
پایان او آغاز كار مصطفى بود
با گامهاى شور آهنگى دگر زد
بر چهره شب رنگ رخسار سحر زد
عباس یعنى یك نیستان تكنوازى
هفتاد و دو آهنگ حق را همنوازى
" خلیل شفیعى "
تعليق