إعـــــــلان

تقليص

للاشتراك في (قناة العلم والإيمان): واتساب - يوتيوب

شاهد أكثر
شاهد أقل

. قصة جميلة فيها عبرة " ترجمه فارسي

تقليص
X
  •  
  • تصفية - فلترة
  • الوقت
  • عرض
إلغاء تحديد الكل
مشاركات جديدة

  • . قصة جميلة فيها عبرة " ترجمه فارسي

    این داستان رو امروز خوندم قشنگ بود ، گشتم دیدم ما هم تو فارسی داریم .

    http://www.yahosein.net/vb/showthread.php?t=204416

    المشاركة الأصلية بواسطة انصار الصدر00
    بسم الله الرحمن الرحيم .....السلام عليكم ورحمة الله وبركاته....... قصة جميلة فيها عبرة "
    يحكى أن رجلا
    كان لديه صقر
    يلازم ذراعه
    يخرج به
    ويطلقه على فريسته
    ليطعم منها
    ويعطيه ما يكفيه..
    ذات يوم
    خرج الرجل
    في الخلاء وحده
    ولم يكن معه إلا الصقر..
    وانقطع بهم المسير
    وعطشوا...
    وأراد الرجل أن يشرب
    فسار حتى وجد ينبوعا
    في أسفل جبل
    فملأ كوبه...
    وحينما أراد شرب الماء
    جاء الصقر
    وانقض على الكوب
    ليسكبه!...
    حاول مرة أخرى
    ولكن الصقر
    مع اقتراب الكوب
    من فم الرجل
    كان يقترب
    ويضرب الكوب بجناحه
    فيطير الكوب
    وينسكب الماء!...
    وتكررت الحالة
    للمرة الثالثة...
    فاستشاط غضباً منه
    وأخرج سيفه
    وحينما اقترب الصقر
    ليسكب الماء
    ضربه ضربة واحدة
    فقطع رأسه
    ووقع الصقر صريعا...
    أحس الرجل بالألم
    لحظة وقوع السيف
    على رأس صاحبه
    وتقطع قلبه
    لما رأى الصقر
    يسيل دمه!...
    وقف للحظة
    وصعد فوق الينبوع
    فرأى بركة كبيرة
    يخرج من بين ثنايا صخرها
    منبع الينبوع
    وفيها حية ٌ كبيرة ميتة
    وقد ملأت البركة بالسم!...
    أدرك الرجل
    أن صاحبه
    كان يريد منفعته
    لكنه لم يدرك ذلك
    إلا بعد أن سبق السيف العدل
    فكر كثيرا!!!...
    قبل أن تفقد من تحب
    فكر كثيرا!!!...
    قبل أن تعادي من يحبك
    فكر كثيرا!!!...
    قبل أن تعادي من ينتقدك
    فربما كان كل هؤلاء
    يعملون من أجلك
    كم من روح ازهقت ظلما؟
    وكم من مشاعر
    ماتت من سوء الظن؟
    وكم من العلاقات انقطعت
    لأسباب خاطئة؟
    لاتنظروا بأعينكم فقط
    انظروا بعقولكم
    واعرفوا الحقيقة
    واسمعوا من الشخص
    ماذا سَيقول!؟
    وقبل ردة فعل خاطئة
    تبكيك ندما مدى الدهر
    أحمل أخاك على سبعين محمل ... .....اللهم صل على محمد وآل محمد .... العلوية خادمة الزهراء
    یک روز صبح، خان و درباریانش برای شکار بیرون رفتند. همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و خان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود، چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
    اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند. خان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
    بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد، تا اینکه – معجزه! – رگه ی آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود.
    خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.

    خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت..
    خان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به او بی احترامی کند،
    این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد. خان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت.

    جریان آب خشک شده بود. خان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود.

    خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت. دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:


    «یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.»

    و بر بال دیگرش نوشتند:
    «هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.»
المحتوى السابق تم حفظه تلقائيا. استعادة أو إلغاء.
حفظ-تلقائي
x

رجاء ادخل الستة أرقام أو الحروف الظاهرة في الصورة.

صورة التسجيل تحديث الصورة

اقرأ في منتديات يا حسين

تقليص

لا توجد نتائج تلبي هذه المعايير.

يعمل...
X