اللهم صلي علي محمد و ال محمد
گلچيني از سخنان نوراني
حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام)
تباهى دنيا
ان هذه الـدنيا قد تغيرت و تنكرت و ادبـر معروفها, فلـم يبق منهاالا صبابه كصبابه الاناء و خسيـس عيـش كالمرعى الـوبيل , الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لايتناهى عنه , ليرغب المومـن فى لقاء الله محقا, فانى لا ارى المـوت الا سعاده و لاالحياه مع الظالمين الا برما, ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علـى السنتهم يحـوطـونه مـادرت معائشهم فـاذا محصـوا بـالبلاء قل الـديـانــون . (تحف العقول , ص 249ـ 250).
امـام حسيـن (ع) در هنگـام سفـر به كـربلا فـرمـود:
راستى ايـن دنيا ديگر گـونه و ناشناس شده و معروفـش پشت كرده, و از آن جز نمى كه بركاسه نشيند و زندگـى اى پست, همچـون چراگاه تباه, چيزى باقـى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد؟ در چنين وضعى مومـن به لقاى خدا سزاوار است.
و مـن مرگ را جز سعادت, و زندگـى باظالمان را جز هلاكت نمى بينـم. به راستـى كه مردم بنده دنيا هستنـد و ديـن بر سر زبان آنهاست و مادام كه بـراى معيشت آنها بـاشـد پيـرامـون آن انـد, و وقتـى به بلا آزمـوده شـونـد دينـداران انـدك انـد.
نعمت ناخوش انجام
الاستـدراج مـن الله سبحـانه لعبـده ان يسبغ عليه النعم و يسلبه الشكر
(تحف العقول, ص 250)
غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فروان دهد و توفيق شكرگزارى را از او بگيرد.
گلچيني از سخنان نوراني
حضرت اباعبدالله الحسين (عليه السلام)
تباهى دنيا
ان هذه الـدنيا قد تغيرت و تنكرت و ادبـر معروفها, فلـم يبق منهاالا صبابه كصبابه الاناء و خسيـس عيـش كالمرعى الـوبيل , الا ترون ان الحق لا يعمل به و ان الباطل لايتناهى عنه , ليرغب المومـن فى لقاء الله محقا, فانى لا ارى المـوت الا سعاده و لاالحياه مع الظالمين الا برما, ان الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علـى السنتهم يحـوطـونه مـادرت معائشهم فـاذا محصـوا بـالبلاء قل الـديـانــون . (تحف العقول , ص 249ـ 250).
امـام حسيـن (ع) در هنگـام سفـر به كـربلا فـرمـود:
راستى ايـن دنيا ديگر گـونه و ناشناس شده و معروفـش پشت كرده, و از آن جز نمى كه بركاسه نشيند و زندگـى اى پست, همچـون چراگاه تباه, چيزى باقـى نمانده است. آيا نمى بينيد كه به حق عمل نمى شود و از باطل نهى نمى گردد؟ در چنين وضعى مومـن به لقاى خدا سزاوار است.
و مـن مرگ را جز سعادت, و زندگـى باظالمان را جز هلاكت نمى بينـم. به راستـى كه مردم بنده دنيا هستنـد و ديـن بر سر زبان آنهاست و مادام كه بـراى معيشت آنها بـاشـد پيـرامـون آن انـد, و وقتـى به بلا آزمـوده شـونـد دينـداران انـدك انـد.
نعمت ناخوش انجام
الاستـدراج مـن الله سبحـانه لعبـده ان يسبغ عليه النعم و يسلبه الشكر
(تحف العقول, ص 250)
غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فروان دهد و توفيق شكرگزارى را از او بگيرد.
تعليق