إعـــــــلان

تقليص

للاشتراك في (قناة العلم والإيمان): واتساب - يوتيوب

شاهد أكثر
شاهد أقل

زندكي امام رضا علية السلام

تقليص
X
  •  
  • تصفية - فلترة
  • الوقت
  • عرض
إلغاء تحديد الكل
مشاركات جديدة

  • زندكي امام رضا علية السلام

    الحمدللَّه‏ربّ‏العالمين،
    و صلّى اللَّه على سيّد الخلق محمّد و على آله اجمعين.
    زندگى چهارده معصوم از عشق و معرفت و پندها و اندرزها تابان‏ودرخشان است، ولى از نور برخى از آنها بيشتر بهره‏مند مى‏شويم.
    امام‏رضاعليه السلام يكى از امامانى است كه اين فرصت را براى ما فراهم مى‏آورد تا بيشترفضايل حضرتش بهره‏مند شويم.
    از آنجاكه ائمه‏عليهم السلام همگى در پيشگاه خداوندنورى واحد هستند، بنابراين بابهره‏گيرى از مسيره امام رضا و شناخت آن درواقع درپى اين مقصود هستيم كه سيره ديگر ائمه بزرگوار را كه درود خدابرايشان باد، بشناسيم.
    نگارنده براين باور است كه دوران زندگى امام رضا آغاز مرحله نوين‏حيات تشيّع است، زيرا در اين مرحله افكار وديدگاههاى شيعه از مرحله‏پنهانى به درآمد و آشكار شد.
    پس از اين دوره بود كه شيعيان در برخى ازمناطق خاص، همواره به نام گروهى مخالف و مبارز مطرح مى‏شدند، و در تمام‏شهرها وجود شيعيان علنى گرديد.
    على بن موسى را بدين دليل ملقب به لقب"رضا" كردند كه پيشتوانى بود كه موافق و مخالف بدو خرسند و راضى بودند.
    اينك ما به گفتار از زندگى و سيماى آن امام بزرگ تبرك مى‏جوييم و ازپرودگار مى‏خواهيم كه شناخت او و پيروانش را به ما روزى گرداند و ما را ازشفاعت آن امام و نيز شفاعت جدّش محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله بهره‏مند سازد.


    نام: على‏ پدر و مادر: امام موسى كاظم و نجمه‏ شهرت: رضا كنيه: ابو الحسن‏ زمان و محلّ تولّد: 11 ذيقعده سال 148 ه.
    ق در مدينه.
    زمان و محلّ شهادت: آخر صفر 203 ه.
    ق در سنّ 55 سالگى، به‏وسيله مأمون، مسموم و در سناباد نوقان )كه امروز يكى از محلّه‏هاى مشهد است( به شهادت رسيد.
    مرقد شريف: مشهد مقدّس‏ دوران زندگى: در سه بخش: 1 - قبل از امامت، 35 سال (148 تا 183 ه.
    ق( 2 - بعد از امامت، 17 سال در مدينه.
    3 - بعد از امامت، سه سال در خراسان، كه حسّاسترين دوره زندگى سياسى آن‏حضرت، بشمار مى‏آيد.
    آن‏حضرت، تنها يك فرزند )امام جواد( داشت كه هنگام شهادت پدر، در سن هفت سالگى بود.

  • #2
    آفتـاب امامت در هر يک از برجهای دوازده گانة خويـش جـلوه ای ديگر دارد؛ اما آفتاب از هر افق که سر برزند آفتاب است، نور و درخشش آن چشمها را خيره می سازد، گرما و تابش آن حيات بخش و زندگی ساز است؛ از خار بوته های کوير تا درختان بلند بوستـان، همه بـدان نيــازمندند، هيچ برگی بی پرورش سر انگشت شعاعش زندگی نمی تواند، و هيچ شاخه ای بی بهره از تابش مهربانش باری نمی آورد.
    آری آفتاب است، و جهان زندة ما بی آفتاب محکوم به فناست.
    امامت پيشوايان معصوم ما، در نظام جهان معنا و نيز برای ادامة حيات اسلام و مسلمانان، درست به آفتاب و نور و گرمای آن می ماند؛ آن بزرگواران در شرايط ويژة هر زمان، و در ابعاد مختلف ضرورتها و ايجابهای هر دوره، به درخشش و تابش و رهنمايی و پرورش پيروان ادامه می دادند، و هر يک در رهگذر ويژگيهای عصر خود بگونه ای تجلی داشتند، و چنين بود که برخی در ميدان رزم حماسه می آفريدند و پيام خون خويش به جهان می رساندند، و برخی بر منبر درس به گسترش علوم و معارف همت می گماشتند، و برخی با تحمل قيد و زندان با طاغوت به مبارزه برمی خواستند، و ... و در هر حال آفتاب جامعه بودند، و به بيدارسازی و پرورش مسلمانان اشتغال داشتند؛ و اگر به رعايت ضرورتها در عمل آنان تفاوتهايی ديده می شود، بی ترديد بر آنانکه بهره يی از بصيرت دارند پوشيده نيست که در هدف يکسان بودند، و هدفْ خدا بود، و راه او، و ترويج دين و کتاب او، و پرورش بندگان او.

    تعليق


    • #3
      هشتميـن پيشوا و امام حضرت علی بن موسی الرضاعليه السلام،
      روز يازدهم ماه ذيقعده سال 148 هجری در مدينه در خانة امام موسـی بن جعفـر(ع) چشـم به جهـان گشـود که بعد از پدر تاريخسـاز صحنة ايمان و علم و امامت شد. او را "علی" ناميدند و در زندگی به "رضا" معروف گشت.
      امام هشتم در عصری می زيست که خلافت ننگين عباسيان در اوج خود بود، زيرا سلسلة بنی عباس پادشاهانی عظيمتر از هارون و مأمون ندارد؛ و از سوی ديگر سياست بنی عباس در برابرامامان(ع) و به ويژه از زمان امام رضا(ع) به بعد، سياستی پر مکر و فريب و همراه با نفاق و تظاهر بود؛ آنان با آنکه به خون خاندان امامت تشنه بودند برای ايمن ماندن از شورش علويان و جلب قلوب شيعيان و ايرانيان، سعی داشتند وانمود کنند که روابطی بسيار صميمی با خاندان اميرمؤمنان علی(ع) دارند و بدينوسيله مشروعيت خويش را تأمين نمايند و اوج اين سياست خدعه آميز را می توان در حکومت مأمون ديد.

      تعليق


      • #4
        امـام هشتـم و ولايـتعهـدی
        مأمون با سياست ايجاد محبوبيت برای خود در جامعة اسلامی بويژه در ميان علاقمندان به اهل بيت پيامبر(ص)، با تظاهر به محبت و دوستی نسبت به امام هشتم آن حضرت را از مدينه به خراسان آورد و به وی پيشنهاد کرد که خلافت را بپذيرد و اگر خلافت را نمی پذيرد، مقام ولايتعهدی مأمون را پذيرا شود. با آنکه از يک ســو پذيـرش ولايتعهـدی به اجبـار بود، و از سـوی ديـگر پـذيـرش امام با شرايطی بود که در حکم نپذيرفتـن مـی نمــود، در عيـن حـال شهـرت ايـن مسأله در

        سرزمينهای دور و نزديک اسلام، و اينکه مأمون اعتراف کرده است که امام رضا(ع) پيشوای امت و سزاوار خلافت است، و مأمون از ايشان خواسته خلافت را بپذيرند وايشان نپذيرفته و به اصرار مأمون ولايتعهدی را با شرايطی پذيرفته است؛ همينها خود در ژرفای عمل به سود هدف و روش امام و شکستی برای سياست خُدعِه آميزِ مأمون بود.

        بی شک يکی از پيامدهای مهم ولايتعهدی امام هشتم(ع) همين بود که جامعة وسيع اسلامی دريافت، شايسته ترها کيستند و مأمون با عمل خود بر چه حقيقتی اعتراف کرده است.
        امام رضا(ع) در برابر اين شگرد فريبندة مأمون، با ظرافت عملی بی مانند، روشی اتخاذ کرد که هم خواستة مأمون تأمين نشود، و هم سراسر بلاد پهناور اسلام به حق نزديک شوند و دريابند خلافت راستين اسلامی صرفاً از طرف خدا و پيامبر(ص) بر عهدة امامان است، و کسی جز آنان شايسته و سزاوار اين مقام نيست.

        امام هشتم(ع) ولايتعهدی اجباری را با اين شرايط پذيرفته بود که: در کار حکومت هيچ دخالتی نداشته باشد، نه فرمان دهد، نه ازکاری جلوگيری کند، نه برای حکومت فتوا دهد، نه به قضاوت بپردازد و نه کسی را عزل يا نصب کند. پس از گذشت هجده ماه و انجام توطئه های گوناگـون عليه امام هشتم، مـأمون دريافت که به هيچ روی نمی توانــد امام را آلت دست خويش قرار دهد و در ضمن عظمت امام و توجه جامعه نسبت به آن گرامی نيز روز افــزون شده است؛ و تمـام کوشــش های وی که می خواست به شخصيت اجتماعی امام هشتم لطمه وارد سازد، شخصيت و احترام امام، روزاروز، اوج بيشتری می گرفت


        و مأمون فهميد هر چه زمان بگذرد حقانيت امام هشتم و تزوير خودش آشکارتر می شود. از اين رو درصدد برآمد که امام را از ميان بردارد. سرانجام اين تصميم شوم خويش را عملی ساخت و امام هشتم را مسموم کرد و آن حضرت در روز آخر ماه صفر 203 هجری در سن 55 سالگی به شهادت

        تعليق


        • #5
          ايمـان به خـدا دژ مستحکـم
          همـانگونه که از پيش گفتيم امامـان برای بيدارسازی و هدايت
          انسانها از هر فرصتی بهره می جستند. امام هشتم در سفر تبعيدی خويش از مدينه به خراسان که به دستور مأمون انجام گرفت از فرصتهای گوناگون در جهت پرده برداری از حقيقت بهره ها جستند.
          در اين رهگذر، امام از مدينه تا مَرْوْ (خراسان) در شهرهای گوناگون از سرزمينِ اسلام با مردم روبرو شد، و مسلمانان که در آن روزگاران با نبودن وسائل ارتباط جمعی، از بسياری آگاهيها محروم بودند، او را ملاقات کردند و حق را مشاهده نمودند. اثـرات مثبـت آن بسيار قابل ذکر و بحث است، و نمونه ای از آن را بايد در نيشابور و هجوم مردم مشتاق و دوستدار آن حضرت مشاهده کرد.
          «اباصلت هِروی» از ياران نزديک امام می گويد: من همراه امام علی بن موسی الرضا(ع) بودم، هنگاميکه می خواست از نيشابور
          برودهزاران نفر از مردم آن حضرت را بدرقه می کردند.وی بر استری خاکستری رنگ سوار بود و گروهی از علماء نيشابور گرد امام اجتماع کرده بودند، آنان عنان استر امام را گرفتند و گفتند: تو را به حرمت پدران پاکت سوگند می دهيم که برای ما حديثی که خود از پدرت شنيده باشی بگو.

          تعليق


          • #6
            امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) فرمودند
            «پدرم، بندة شايستة خدا موسی بن جعفر(ع) برايم گفت که پدرش جعفربن محمد صادق(ع) از پدرش محمدبن علی باقر(ع) از پدرش علی بن الحسين سيد العابدين(ع) از پدرش سرور جوانان بهشت حسين(ع)، از پدرش علی بن ابيطالب(ع) نقل کرد که فرمود از پيامبر(ص) شنيدم که می فرمود، فرشتة خدا جبرئيل گفت خدای متعال فرموده است:
            منـم خدای يکتا که جز من خدايی نيست، مرا بپرستيد، کسی که با اخــلاص گـواهی دهـد که خـدايی جـز «الله» نيسـت در قلـعه و دژ من درآمده و کسی که به قلعة من درآيد از عذاب من در امان خواهد بود.»
            «اسحق بن راهويه» که خود در اين جمع بوده است می گويد: امام پس از آنکه فرمود خدا فرموده است:
            «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»
            اندکی بر مرکب خود راه پيمود و آنگاه به ما فرمود
            «بِشُرُوطِها وَ اَنا مِنْ شُرُوطِها» يعنی ايمان به يگانگی خدا که موجب ايمنی از عذاب الهی می شود شرايطی دارد و پذيرش ولايت امامتِ امامان(ع) از جملة آن شرايط است.
            امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) با نقل اين روايت که حديث "سلسة الذهب" نام گرفته به مردم مشتاق و علاقمند نيشابور که هزاران نفر از آنان اين سخن را می نوشتند به صراحت فرمود که اسلام پس از پيامبر(ص) بدون امامتِ امامان، کامل نخواهد بود و اين سخن بزرگترين ضربه بر پيکر حکومت و خلافت مأمون بود.

            تعليق


            • #7
              (درود خدا و پيامبران و فرشتگان و بندگان شايستة خدا بر امام هشتم باد

              تعليق


              • #8
                خيلى متشكريم برادر

                هر جيزى بيخاهيم بيكيم در حق امامهامون كم هاست

                اين ها كى تحمل زندكى ساختى كردن براى امة اسلام ولى كوشا هاست اين ملتى كى قدر امام هاشتوم نميدوناد

                تعليق


                • #9
                  بسمه تعالى
                  السلام عليكم ورحمة الله وبركاتة

                  خادم الخاءين .. خيلي ممنون
                  دست شما درد نكنه
                  ان شاء الله هميشه بياد أئمة أطهار باشين

                  اين شعر هم براي شما

                  زائر هميشه


                  ايـن جتا ز شمع وسوسه بيگانه مى شوم
                  گـرد ضـريـح پاك تو پروانه مى شوم
                  ايـن جا به جام بوسه شراب ضريح را
                  تـا انـتـهـاى ذائـقـه پيمانه مى شوم
                  ديـوانـه را بـگو طلب عقل تا به چند؟
                  مـن مـى رسم كنار تو ديوانه مى شوم
                  اى كـاش تـا كـبوتر صحن توام كنند
                  چـون زائـر هميشه اين خانه مى شوم
                  گو جان فداى نام تو سازم رضا! كه من
                  مـى سازم اين حقيقت و افسانه مى شوم



                  تعليق

                  المحتوى السابق تم حفظه تلقائيا. استعادة أو إلغاء.
                  حفظ-تلقائي
                  x

                  رجاء ادخل الستة أرقام أو الحروف الظاهرة في الصورة.

                  صورة التسجيل تحديث الصورة

                  اقرأ في منتديات يا حسين

                  تقليص

                  لا توجد نتائج تلبي هذه المعايير.

                  يعمل...
                  X