بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت سالروز هفدهم ربيعالاوّل
29/ 02/ 82
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
عيد ولادت منجى بشريت و هديه الهى براى تاريخ انسانيت، نبىّ مكرّم اسلام حضرت محمّدبنعبداللَّه صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم و همچنين ولادت امام صادق عليهالصّلاةوالسّلام را به همه امت بزرگ اسلامى و به ملت عزيز ايران و به شما حضّار محترم، بخصوص ميهمانان مكرّمى كه از سرتاسر كشورهاى اسلامى در اينجا حضور داريد و همچنين سفراى كشورهاى اسلامى كه در اينجا تشريف دارند، تبريك عرض مىكنم.
اين ولادت براى تاريخ بشريت، طليعه رحمت الهى بود. در قرآن از وجود پيغمبر به عنوان «رحمةً للعالمين(1)» تعبير شده است. اين رحمت، محدود نيست؛ شامل تربيت، تزكيه، تعليم و هدايت انسانها به صراط مستقيم و پيشرفت انسانها در زمينه زندگى مادّى و معنويشان هم هست. مخصوص مردم آن زمان هم نيست؛ متعلّق به طول تاريخ است: «و اخرين منهم لمّا يلحقوا بهم(2)». راه رسيدن به آن هدف، عمل كردن به معارف و قوانين اسلام است كه براى بشر مشخّص شده است.
امّت بزرگ اسلامى در طول قرنهاى متمادى، چالشها و انحرافهايى داشته است. ما خود را از اسلام دور كرده و سرگرم چيزهايى كرديم كه اسلام ما را از آن برحذر داشته بود. در طول اين تاريخ طولانى، سرگرم جنگهاى داخلى شديم؛ به وسيله قدرتهاى طاغوتى سرگرم شديم. نتيجه اين شد كه امّت بزرگ اسلامى در طول قرنهاى متمادى بعد از قرون اوّليه اسلام، نتوانست خود را به هدف و غايتى كه پيغمبر اسلام و اسلامِ عزيز براى او پيشبينى كرده و در نظر گرفته بود، برساند. با اينكه خداى متعال ثروتهاى مادّى زيادى را در كشورهاى اسلامى ذخيره كرده و مىتوانست وسيله پيشرفت ما باشد، اما در علم و صنعت و بسيارى از شاخصهاى پيشرفت، جزو بخشهاى عقبافتاده عالم شديم. اين چيزى نبود كه اسلام براى ما مقدّر كرده بود؛ اين چيزى بود كه عملِ بد و رفتار و غفلت ما مسلمانان براى ما پيش آورده بود: «ما اصابك من سيّئة فمن نفسك(3)»؛ ما بوديم كه بر اثر غفلتهايمان در طول زمان، خود را به اين وضعيت دچار كرديم.
امروز اوضاع در دنياى اسلام تفاوت كرده است؛ بيدارى اسلامى در سرتاسر دنياى اسلام محسوس است؛ حركت و نهضت عظيمى در مراحل مختلف در همه دنياى اسلام مشاهده مىشود؛ ميلِ برگشت به اصول و مبانى اسلامى، كه مايه عزّت و پيشرفت و ترقّى است. روشنفكران، علما و سياسيون دنياى اسلام اين حركت را بايد تقويت كنند. خطاست اگر كسانى در دنياى اسلام تصوّر كنند كه حركت بيدارى اسلامى در بين جوانان، به ضرر دولتهاى اسلامى است؛ نه، دولتهاى اسلامى به بركت بيدارى اسلامى مىتوانند عزّتى را كه قدرتهاى استكبارى از آنها گرفتهاند، به خودشان برگردانند. يك نمونه، كشور و انقلاب و امام ماست. ما بعد از آنكه قرنهاى متمادى دچار استبداد و دو قرنِ تمام دچار سلطه بيگانگان بوديم به خود آمديم و امام بزرگوار توانست عزّت را به مردم ما برگرداند. انگليسيها، روسها و امريكاييها به ترتيب در اين كشور سيادت و حكمفرمايىِ حقيقى كردند. ولو به صورت ظاهر در رأس حكومت نبودند؛ اما كارها در دست آنها و همه چيز كشور در اختيارشان بود. مردم ما از حقوق، منابع، عزّت و طعم حقيقىِ دين خود محروم بودند.
امام بزرگوار ما توانست سلطه بلندمدّت استبداد و استعمار را با برگشت به اسلام و تمسّك به اسلام، از سر كشورمان كم كند و به ما عزّت ببخشد؛ به مردم ما احساس هويّت اسلامى بدهد تا احساس كنند كه مىتوانند روى پاى خود بايستند؛ مىتوانند خودشان تصميم بگيرند و انتخاب كنند؛ مىتوانند خودشان در مسائل سرنوشتساز، «لا» و «نعم» بگويند. مردم ما قرنها بود كه چنين چيزى را نچشيده بودند؛ اين را اسلام به آنها داد. در هر نقطهاى از نقاط دنيا كه حركت بيدارى اسلام تقويت شود و پا بگيرد و مردم و جوانان آن كشور احساس كنند كه به سمت اسلام نزديك مىشوند، همين تجديد هويّت و عزّت به وجود خواهد آمد.
البته دشمنان اسلام اين را نمىخواهند. فرمود: «انّ الشّيطان لكم عدوٌّ فاتّخذوه عدوّا(4)». امروز در رأس دشمنان اسلام، امريكاست كه شرّ و شيطان مجسّم است. امروز دشمن اساسى دنياى اسلام، استكبار جهانى است كه در رأسش هم امريكاست. اين جزو معارف رايج انقلاب و نظام ماست. انقلاب اسلامى بيستوچهار سال است كه اين را فرياد مىزند؛ ليكن امروز مردم دنيا و جوامع مسلمين اين را حس كرده و خودشان لمس مىكنند. قضاياى فلسطين و فجايعى كه به پشتيبانى امريكا، هر شب و روز در فلسطين اتّفاق مىافتد، جلوِ چشم مردم است. امّت اسلام چگونه مىتواند چشمش را ببندد و اين فجايع را نبيند؟ آنچه در عراق در جريان است، جلوِ چشم مردم دنياست؛ اين آزمايشگاه تاريخى و سياسى در مقابل چشم مردم دنيا و بخصوص امّت اسلامى است. امريكاييها با نام دمكراسى و آزادى به رژيم صدّام حمله كردند؛ اما امروز به مردم عراق اجازه نمىدهند سرنوشت خود را در دست بگيرند؛ مىگويند ما بايد باشيم!
يك ملت و يك كشور اسلامى را از همه حقوق متداول و رايجِ پذيرفتهشده جهانى محروم مىكنند؛ با اين عنوان كه شما نمىتوانيد و ما بايد باشيم؛ ما بايد به شما دمكراسى بدهيم! كدام دمكراسى و چهطور دمكراسىاى؟! اين دمكراسى و مردمسالارى و حقوق مردم است؟ آن هم بعد از كشتار عظيمى كه در بين مردم عراق انجام گرفت!
گفتند ما دنبال سلاح كشتار جمعى آمدهايم. براى امّت اسلامى اين سؤال مطرح شد كه سلاح شيميايى و كشتار جمعى و وسايل جنايت را چه كسى به صدّام داده بود؟ مگر غير از خودشان كسى اينها را به صدّام داده بود؟! صدّام را خودشان براى ضربه زدن به اسلام و انقلاب تجهيز كردند. تا وقتى از او اميد همكارى و كمك بود، هرچه توانستند، تجهيزش كردند؛ بعد از آنكه از خاصيت افتاد و ديدند ديگر از او براى مقابله با انقلاب اسلامى و حركت بيدارى اسلام كارى برنمىآيد، چنين صحنهاى را راه انداختند!
امّت اسلامى اين مسائل را مىبيند؛ اين آزمايشگاه است. امّت اسلامى چگونه مىتواند چشم خود را ببندد؟ اينها تجربه است. امروز دنياى اسلام براى به دست آوردن عزّت و موجوديّت و هويّتِ خود يك راه بيشتر ندارد و آن برگشت به اسلام است؛ البته اسلام واقعى، نه يك اسلام متحجّرِ آميخته با خرافات كه دشمنان اسلام تبليغ مىكنند و مىگويند اسلام اين است - اينطور اسلامى كارآمد نيست - و نه اسلامِ تطبيق داده شده با اصول امريكايى و مورد نظر غربيها كه آن هم اسلام نيست؛ هر دوى اينها اسلام امريكايى است، كه امام بزرگوار ما تقابل ايجاد كردند و فرمودند: «اسلام امريكايى» و «اسلام ناب محمّدى». اسلام ناب و خالص، اسلامِ توحيد و وحدت بين امّت اسلامى، اسلامِ «و لن يجعل اللَّه للكافرين على المؤمنين سبيلا(5)»، اسلامِ «الاسلام يعلو و لا يعلى عليه(6)»، اسلامى كه مىگويد: «و لو انّ اهل القرى امنوا و اتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السّماء والأرض(7)». برگشت به اين اسلام، تنها علاج و نسخه درمان امّت اسلامى است و اين ممكن است. امروز حركت به سمت اين اسلام، از شرق تا غرب دنياى اسلام، همه جا را فراگرفته و اين همان چيزى است كه دشمنان اسلام را دستپاچه كرده است.
به هياهوى تبليغاتى استكبار و جنجال و قدرتنمايىاى كه مىكنند، نگاه نكنيد؛ آنها از اسلام ترسيدهاند و حركت عظيم اسلامى، آنها را سراسيمه كرده است؛ لذا مجبورند به قوّه قهريّه متوسّل شوند. قوّه قهريّه هم به دردشان نمىخورد و كارشان را علاج نمىكند. قوّه قهريّه مىتواند دولتها و حكومتها را از بين ببرد، ولى نمىتواند حركت عظيم اسلامى و مردمى را از بين ببرد. امّت اسلامى در حال بيدار شدن و برخاستن است؛ آنها اين موضوع را فهميدهاند. آينده امّت اسلامى، آيندهاى است كه اسلام ترسيم كرده است. ما به عنوان روشنفكر، به عنوان عالمِ دين، به عنوان مأمور دولت و مسؤول سياسى موظّفيم اين آينده را ترسيم كرده و اين پيشرفت را تسريع و تسهيل كنيم.
اميدواريم انشاءاللَّه اين عيد شريف براى امّت اسلامى بركت و وسيله بيدارى براى همه ما باشد و خداوند متعال توفيقاتش را بر ما نازل كند و توجّهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه را شامل حال ما گرداند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
29/ 02/ 82
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
عيد ولادت منجى بشريت و هديه الهى براى تاريخ انسانيت، نبىّ مكرّم اسلام حضرت محمّدبنعبداللَّه صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم و همچنين ولادت امام صادق عليهالصّلاةوالسّلام را به همه امت بزرگ اسلامى و به ملت عزيز ايران و به شما حضّار محترم، بخصوص ميهمانان مكرّمى كه از سرتاسر كشورهاى اسلامى در اينجا حضور داريد و همچنين سفراى كشورهاى اسلامى كه در اينجا تشريف دارند، تبريك عرض مىكنم.
اين ولادت براى تاريخ بشريت، طليعه رحمت الهى بود. در قرآن از وجود پيغمبر به عنوان «رحمةً للعالمين(1)» تعبير شده است. اين رحمت، محدود نيست؛ شامل تربيت، تزكيه، تعليم و هدايت انسانها به صراط مستقيم و پيشرفت انسانها در زمينه زندگى مادّى و معنويشان هم هست. مخصوص مردم آن زمان هم نيست؛ متعلّق به طول تاريخ است: «و اخرين منهم لمّا يلحقوا بهم(2)». راه رسيدن به آن هدف، عمل كردن به معارف و قوانين اسلام است كه براى بشر مشخّص شده است.
امّت بزرگ اسلامى در طول قرنهاى متمادى، چالشها و انحرافهايى داشته است. ما خود را از اسلام دور كرده و سرگرم چيزهايى كرديم كه اسلام ما را از آن برحذر داشته بود. در طول اين تاريخ طولانى، سرگرم جنگهاى داخلى شديم؛ به وسيله قدرتهاى طاغوتى سرگرم شديم. نتيجه اين شد كه امّت بزرگ اسلامى در طول قرنهاى متمادى بعد از قرون اوّليه اسلام، نتوانست خود را به هدف و غايتى كه پيغمبر اسلام و اسلامِ عزيز براى او پيشبينى كرده و در نظر گرفته بود، برساند. با اينكه خداى متعال ثروتهاى مادّى زيادى را در كشورهاى اسلامى ذخيره كرده و مىتوانست وسيله پيشرفت ما باشد، اما در علم و صنعت و بسيارى از شاخصهاى پيشرفت، جزو بخشهاى عقبافتاده عالم شديم. اين چيزى نبود كه اسلام براى ما مقدّر كرده بود؛ اين چيزى بود كه عملِ بد و رفتار و غفلت ما مسلمانان براى ما پيش آورده بود: «ما اصابك من سيّئة فمن نفسك(3)»؛ ما بوديم كه بر اثر غفلتهايمان در طول زمان، خود را به اين وضعيت دچار كرديم.
امروز اوضاع در دنياى اسلام تفاوت كرده است؛ بيدارى اسلامى در سرتاسر دنياى اسلام محسوس است؛ حركت و نهضت عظيمى در مراحل مختلف در همه دنياى اسلام مشاهده مىشود؛ ميلِ برگشت به اصول و مبانى اسلامى، كه مايه عزّت و پيشرفت و ترقّى است. روشنفكران، علما و سياسيون دنياى اسلام اين حركت را بايد تقويت كنند. خطاست اگر كسانى در دنياى اسلام تصوّر كنند كه حركت بيدارى اسلامى در بين جوانان، به ضرر دولتهاى اسلامى است؛ نه، دولتهاى اسلامى به بركت بيدارى اسلامى مىتوانند عزّتى را كه قدرتهاى استكبارى از آنها گرفتهاند، به خودشان برگردانند. يك نمونه، كشور و انقلاب و امام ماست. ما بعد از آنكه قرنهاى متمادى دچار استبداد و دو قرنِ تمام دچار سلطه بيگانگان بوديم به خود آمديم و امام بزرگوار توانست عزّت را به مردم ما برگرداند. انگليسيها، روسها و امريكاييها به ترتيب در اين كشور سيادت و حكمفرمايىِ حقيقى كردند. ولو به صورت ظاهر در رأس حكومت نبودند؛ اما كارها در دست آنها و همه چيز كشور در اختيارشان بود. مردم ما از حقوق، منابع، عزّت و طعم حقيقىِ دين خود محروم بودند.
امام بزرگوار ما توانست سلطه بلندمدّت استبداد و استعمار را با برگشت به اسلام و تمسّك به اسلام، از سر كشورمان كم كند و به ما عزّت ببخشد؛ به مردم ما احساس هويّت اسلامى بدهد تا احساس كنند كه مىتوانند روى پاى خود بايستند؛ مىتوانند خودشان تصميم بگيرند و انتخاب كنند؛ مىتوانند خودشان در مسائل سرنوشتساز، «لا» و «نعم» بگويند. مردم ما قرنها بود كه چنين چيزى را نچشيده بودند؛ اين را اسلام به آنها داد. در هر نقطهاى از نقاط دنيا كه حركت بيدارى اسلام تقويت شود و پا بگيرد و مردم و جوانان آن كشور احساس كنند كه به سمت اسلام نزديك مىشوند، همين تجديد هويّت و عزّت به وجود خواهد آمد.
البته دشمنان اسلام اين را نمىخواهند. فرمود: «انّ الشّيطان لكم عدوٌّ فاتّخذوه عدوّا(4)». امروز در رأس دشمنان اسلام، امريكاست كه شرّ و شيطان مجسّم است. امروز دشمن اساسى دنياى اسلام، استكبار جهانى است كه در رأسش هم امريكاست. اين جزو معارف رايج انقلاب و نظام ماست. انقلاب اسلامى بيستوچهار سال است كه اين را فرياد مىزند؛ ليكن امروز مردم دنيا و جوامع مسلمين اين را حس كرده و خودشان لمس مىكنند. قضاياى فلسطين و فجايعى كه به پشتيبانى امريكا، هر شب و روز در فلسطين اتّفاق مىافتد، جلوِ چشم مردم است. امّت اسلام چگونه مىتواند چشمش را ببندد و اين فجايع را نبيند؟ آنچه در عراق در جريان است، جلوِ چشم مردم دنياست؛ اين آزمايشگاه تاريخى و سياسى در مقابل چشم مردم دنيا و بخصوص امّت اسلامى است. امريكاييها با نام دمكراسى و آزادى به رژيم صدّام حمله كردند؛ اما امروز به مردم عراق اجازه نمىدهند سرنوشت خود را در دست بگيرند؛ مىگويند ما بايد باشيم!
يك ملت و يك كشور اسلامى را از همه حقوق متداول و رايجِ پذيرفتهشده جهانى محروم مىكنند؛ با اين عنوان كه شما نمىتوانيد و ما بايد باشيم؛ ما بايد به شما دمكراسى بدهيم! كدام دمكراسى و چهطور دمكراسىاى؟! اين دمكراسى و مردمسالارى و حقوق مردم است؟ آن هم بعد از كشتار عظيمى كه در بين مردم عراق انجام گرفت!
گفتند ما دنبال سلاح كشتار جمعى آمدهايم. براى امّت اسلامى اين سؤال مطرح شد كه سلاح شيميايى و كشتار جمعى و وسايل جنايت را چه كسى به صدّام داده بود؟ مگر غير از خودشان كسى اينها را به صدّام داده بود؟! صدّام را خودشان براى ضربه زدن به اسلام و انقلاب تجهيز كردند. تا وقتى از او اميد همكارى و كمك بود، هرچه توانستند، تجهيزش كردند؛ بعد از آنكه از خاصيت افتاد و ديدند ديگر از او براى مقابله با انقلاب اسلامى و حركت بيدارى اسلام كارى برنمىآيد، چنين صحنهاى را راه انداختند!
امّت اسلامى اين مسائل را مىبيند؛ اين آزمايشگاه است. امّت اسلامى چگونه مىتواند چشم خود را ببندد؟ اينها تجربه است. امروز دنياى اسلام براى به دست آوردن عزّت و موجوديّت و هويّتِ خود يك راه بيشتر ندارد و آن برگشت به اسلام است؛ البته اسلام واقعى، نه يك اسلام متحجّرِ آميخته با خرافات كه دشمنان اسلام تبليغ مىكنند و مىگويند اسلام اين است - اينطور اسلامى كارآمد نيست - و نه اسلامِ تطبيق داده شده با اصول امريكايى و مورد نظر غربيها كه آن هم اسلام نيست؛ هر دوى اينها اسلام امريكايى است، كه امام بزرگوار ما تقابل ايجاد كردند و فرمودند: «اسلام امريكايى» و «اسلام ناب محمّدى». اسلام ناب و خالص، اسلامِ توحيد و وحدت بين امّت اسلامى، اسلامِ «و لن يجعل اللَّه للكافرين على المؤمنين سبيلا(5)»، اسلامِ «الاسلام يعلو و لا يعلى عليه(6)»، اسلامى كه مىگويد: «و لو انّ اهل القرى امنوا و اتّقوا لفتحنا عليهم بركات من السّماء والأرض(7)». برگشت به اين اسلام، تنها علاج و نسخه درمان امّت اسلامى است و اين ممكن است. امروز حركت به سمت اين اسلام، از شرق تا غرب دنياى اسلام، همه جا را فراگرفته و اين همان چيزى است كه دشمنان اسلام را دستپاچه كرده است.
به هياهوى تبليغاتى استكبار و جنجال و قدرتنمايىاى كه مىكنند، نگاه نكنيد؛ آنها از اسلام ترسيدهاند و حركت عظيم اسلامى، آنها را سراسيمه كرده است؛ لذا مجبورند به قوّه قهريّه متوسّل شوند. قوّه قهريّه هم به دردشان نمىخورد و كارشان را علاج نمىكند. قوّه قهريّه مىتواند دولتها و حكومتها را از بين ببرد، ولى نمىتواند حركت عظيم اسلامى و مردمى را از بين ببرد. امّت اسلامى در حال بيدار شدن و برخاستن است؛ آنها اين موضوع را فهميدهاند. آينده امّت اسلامى، آيندهاى است كه اسلام ترسيم كرده است. ما به عنوان روشنفكر، به عنوان عالمِ دين، به عنوان مأمور دولت و مسؤول سياسى موظّفيم اين آينده را ترسيم كرده و اين پيشرفت را تسريع و تسهيل كنيم.
اميدواريم انشاءاللَّه اين عيد شريف براى امّت اسلامى بركت و وسيله بيدارى براى همه ما باشد و خداوند متعال توفيقاتش را بر ما نازل كند و توجّهات حضرت بقيةاللَّه ارواحنافداه را شامل حال ما گرداند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
تعليق