اى كه آميخته مهرت با دل
كرده عشق تو مرا دريا دل
بذر عشقى كه به دل كاشتهام
جز هواى تو ندارد حاصل
از مى عشق تو،عاقل مجنون
و زخم مهر تو مجنون،عاقل
كربلا سر زد و پيدا شد حق
جلوهاى كردى و گم شد باطل
تويى آن كشتى درياى حيات
هر كه را مانده جدا از ساحل
گر شود كار جهان زير و زبر
نشود عشق تو از دل زايل(2)
2ـاز مؤلف.
فرهنگ عاشورا صفحه 147
جواد محدثى
كرده عشق تو مرا دريا دل
بذر عشقى كه به دل كاشتهام
جز هواى تو ندارد حاصل
از مى عشق تو،عاقل مجنون
و زخم مهر تو مجنون،عاقل
كربلا سر زد و پيدا شد حق
جلوهاى كردى و گم شد باطل
تويى آن كشتى درياى حيات
هر كه را مانده جدا از ساحل
گر شود كار جهان زير و زبر
نشود عشق تو از دل زايل(2)
2ـاز مؤلف.
فرهنگ عاشورا صفحه 147
جواد محدثى