اللهم صلي علي محمد و ال محمد
آمدم با چه شتابي ز حرم در بر تو
با اميدي كه ببينم رخ جان پرور تو
با اميدي كه ببينم رخ جان پرور تو
سر و مشك و علم و دست تو از هم چو گسست
دشمنم گفت كه: پاشيد ز هم لشگر تو
دشمنم گفت كه: پاشيد ز هم لشگر تو
نيست تقصير فرات اين همه شرمندگيات
خشك شد ديدهاش از ريختن ساغر تو
خشك شد ديدهاش از ريختن ساغر تو
گر كه از شرم سر از سجده نياري بالا
پس چسان تير بر آرم ز نگاه تر تو
پس چسان تير بر آرم ز نگاه تر تو
از غم مشك ز بس ديدة تو خونبار است
ريخته خون چو نقابي به رخ انور تو
ريخته خون چو نقابي به رخ انور تو
بيش از اين تا كه تو احساس به غربت نكني
مادرم فاطمه آمد عوض مادر تو
مادرم فاطمه آمد عوض مادر تو
شده مجموعهاي از خاطره پا تا به سرت
ياد حيدر كنم از زخم عميق سر تو
ياد حيدر كنم از زخم عميق سر تو
كمرم راست نگردد ز چنين خم شدنت
با چه رويي ببرم سوي حرم پيكر تو
با چه رويي ببرم سوي حرم پيكر تو
روضه خوانان عطش از عطشم دم نزنند
كه دهند شرح لب و ديدة، خشك و تر تو
كه دهند شرح لب و ديدة، خشك و تر تو
تعليق