اللهم صلي علي محمد و ال محمد
دل من دلبريالل دلدار دارد كه او دلدادهها بسيار دارد
نه من دارم تب و تاب لقايش كه او با من تب ديدار دارد
نمازم را به سوي او گزارم كه از سيماي حق رخسار دارد
اگر چه من بدم، او از كرامت برايم، ذكر استغفار دارد
اگر چه من بدم، او از كرامت برايم، ذكر استغفار دارد
نميگيرد به قلبش كينهام را كه او بر چاكران، زنهار دارد
سخن از عالم ديگر نگويم همين عالم به كارم كار دارد
سخن از عالم ديگر نگويم همين عالم به كارم كار دارد
نه من بر ذكر او اصرار ورزم كه او بر ياريام اصرار دارد
مكن منع محبين جنوني كه او ديوانگان بسيار دارد
مكن منع محبين جنوني كه او ديوانگان بسيار دارد
هزاران حر حضورش را هوا خواه وفايي با دل احرار دارد
خوشا آندم كه مانند زهيرش به لب نام مرا اظهار دارد
خوشا آندم كه مانند زهيرش به لب نام مرا اظهار دارد
امور جاري افلاك دستش كه او در نه فلك انصار دارد
به هر جا درد باشد او دوايش طبابت خانهاي دوّار دارد
به هر جا درد باشد او دوايش طبابت خانهاي دوّار دارد
هر آنچه هست در خلقت اسيرش كه ملكي افضل از اخيار دارد
علي يك ميثم اما، نور چشمش هزاران ميثم تمّار دارد
علي يك ميثم اما، نور چشمش هزاران ميثم تمّار دارد
نبي يك جعفر اما، سبط پاكش دو صد چون جعفر طيّار دارد
چو نوكر آشنا با آشنا شد تهاجم بر همه اغيار دارد
چو نوكر آشنا با آشنا شد تهاجم بر همه اغيار دارد
زباني كه شود منصور دينش چه خوفي از طناب دار دارد
به وقت بي كسي در بستر مرگ در آغوشش مرا تيمار دارد
به وقت بي كسي در بستر مرگ در آغوشش مرا تيمار دارد