دلم چو موج دريا گهی از ساحل دور گشته
گهی در آن می نشيند
گهی همراه طوفانهای سخت میرود ومی ميرد
امشب کبوتر قلبم را آزاد کردم ودر آسمان عشقت پر کشيد وپرکشيد
اما بابالهای شکسته وخونين سوی من برگشت وحکايت از غمی دارد
غم واندوهی سنگين اين غم همان غم هجر وفراقت وهم اکنون ناله کنان
گريه کنان به سوگ تونشسته
محراب درآن پگاه بی تاب گريست
دريا به خروش آمد وگرداب گريست
تيغ شکافت فرق نورانی او
خورشيد به خون نشست ومهتاب گريست
خداحافظ ای سجدگاه علی
که مانده نگاهت به راه علی
خدا حافظ ای نخلها وچاهها
دگر نشنوند از علی آه ها
بيا ای دل نوای غم بگيريم
سرشک از ديدگان نم نم بگيريم
الا ای شيعيان امشب بيائيد
برای مرتضی ماتم بگيريم
از کعبه آمدی در محراب پر کشيدی
خوش آمدی وچه غم زده پر کشيدی
علی جان ، مولايم
چشمانم هوای گريه دارد
گريه کنان شب را به سحر خواهم رساند
التماس دعا
گهی در آن می نشيند
گهی همراه طوفانهای سخت میرود ومی ميرد
امشب کبوتر قلبم را آزاد کردم ودر آسمان عشقت پر کشيد وپرکشيد
اما بابالهای شکسته وخونين سوی من برگشت وحکايت از غمی دارد
غم واندوهی سنگين اين غم همان غم هجر وفراقت وهم اکنون ناله کنان
گريه کنان به سوگ تونشسته
محراب درآن پگاه بی تاب گريست
دريا به خروش آمد وگرداب گريست
تيغ شکافت فرق نورانی او
خورشيد به خون نشست ومهتاب گريست
خداحافظ ای سجدگاه علی
که مانده نگاهت به راه علی
خدا حافظ ای نخلها وچاهها
دگر نشنوند از علی آه ها
بيا ای دل نوای غم بگيريم
سرشک از ديدگان نم نم بگيريم
الا ای شيعيان امشب بيائيد
برای مرتضی ماتم بگيريم
از کعبه آمدی در محراب پر کشيدی
خوش آمدی وچه غم زده پر کشيدی
علی جان ، مولايم
چشمانم هوای گريه دارد
گريه کنان شب را به سحر خواهم رساند
التماس دعا