إعـــــــلان

تقليص

للاشتراك في (قناة العلم والإيمان): واتساب - يوتيوب

شاهد أكثر
شاهد أقل

روز مبـاهـله روز پيـــروزي

تقليص
X
  •  
  • تصفية - فلترة
  • الوقت
  • عرض
إلغاء تحديد الكل
مشاركات جديدة

  • روز مبـاهـله روز پيـــروزي

    بسمه تعالى
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته



    روز مبـاهـله روز پيـــروزي

    ۲۴ ذي الحجه روز انگشتر بخشي حضرت علي عليه سلام در حال رکوع و نازل شدن آيه اي در مورد اين عمل ايشان و روز بزرگ مباهله به سال ۱۰ قمري
    زمينه ‏ساز واقعه مباهله نامه رسول‏خدا (ص) به مسيحيان نجران و دعوت آنها به اسلام بود. پيام اصلى اين نامه اعلام رسالت رسول‏خدا و دعوت از اسقف يا اسقف‏هاى نجران و مردم مسيحى آن منطقه به آيين اسلام بود. اما در صورتى از پذيرش اسلام امتناع ورزند يا بايد مقررات ويژه پرداخت جزيه به حكومت اسلامى را بپذيرند و يا آماده جنگ شوند. اما روز واقعه:
    آفتاب مدينه بالا آمده بود و چشمها به انتظار نشسته بود. مسلمانانى كه از قرار اين روز اطلاع داشتند جمع شده بودند و مسيحيان نجران چشم دوخته بودند كه پيامبر كى و چگونه خواهد آمد به يك باره ديدند كه پيامبر از خانه بيرون شد مانند هميشه ساده و با صفا و معنويت و در پيرامون او تنها مرد و زن جوانى به همراه دو فرزند خردسال اما چهره‏هايشان جذاب و گيرا، قدمهايشان استوار و دلهايشان در برابر پروردگار خاشع و بى اعتنا به دنيا و اهل دنيا به ميقات خويش مى‏روند.

    دست حسن در دست پيامبر و حسين در آغوش او و على‏عليه السلام پيش روى او و فاطمه پشت سر پيامبر حركت مى‏كرد. دست حسن در دست پيامبر و حسين در آغوش او و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه قرار داشت و رسول‏خدا بدانان فرمود كه چون من دعا كردم شما آمين بگوييد. بارى پيامبر خدا از مدينه بيرون شد در حالى كه عباى موئين سياه رنگى بر دوش داشت آمد تا به نزديكى دو درخت رسيد. او فرمود كه ميان دو درخت را جاروب و مسطح كردند عباى خود را روى آن دو درخت پهن كرد و همراهان خود را در زير آن جاى داد و خود در پيش ايستاد و دوش چپ خود را در زير عبا داخل كرد و بر كمانى كه در دست داشت تكيه داد و دست راست خود را براى مباهله به سوى آسمان بلند كرد و مردم از دور نظر مى‏كردند كه چه خواهد كرد.
    اسقفها گفتند چرا با بزرگان اهل شأن كه ايمان به تو آورده‏اند بيرون نيامده‏اى و تنها با تو همين جوان و زن و دو كودك است؟ حضرت فرمود كه من از جانب خداوند مأمور شده‏ام كه به همراه اينها با شما مباهله كنم. پس به سوى اصحاب خود بازگشتند و منذربن علقمه برادر ابوحارثه كه پيشتر در مجلس مشورتى اهل نجران حاضر نبود و بعد از آن همراه اين گروه شده بود بقيه را نصيحت كرد كه شما و هر كسى كه با كتابهاى الهى آشنا است مى‏داند كه ابوالقاسم محمد همان پيامبرى است كه همه پيامبران به او بشارت داده‏اند. در اين وقت علائم نزول عذاب ظاهر شد. آفتاب متغير شد و كوه‏ها لرزيد و با آن كه فصل تابستان بود ابر سياهى پيدا شد درختان سر به زير آورده بودند و مرغان بر زمين بال گسترده بودند. پس سيد و عاقب به منذربن علقمه گفتند نزد محمد و پسر عمويش على را واسطه كن كه محمد خاطر او را مى‏خواهد و از گفته او بيرون نمى‏رود و پيمان‏نامه درست كن. منذر به محضر رسول‏خدا رسيد و مسلمان شد و پيام آنان را رساند و رسول‏خدا على را براى مصالحه با آنان فرستاد. على‏عليه السلام پرسيد كه با ايشان چگونه صلح كنم حضرت فرمود هر چه كه رأى تو باشد پس على‏عليه السلام با آنان توافق كرد كه هر سال دو هزار جامه نفيس بدهند و هر سال هزار مثقال طلا نصف آن را در محرم و نصف ديگر را در رجب. پس چون رسول‏خدا با اهل بيت خود به سوى مسجد بازگشت جبرائيل نازل شد و گفت حق تعالى به تو سلام مى‏رساند و مى‏گويد كه بنده‏ام موسى به همراه هارون و فرزندان هارون با دشمن خود قارون مباهله كرد و حق تعالى قارون را با اهل و مالش و ياورانش به زمين فرو برد . به جلالت خود قسم مى‏خورم كه اگر تو به همراه اهلت با اهل زمين و همه مردمان مباهله مى‏نموديد هر آينه آسمانها پاره‏پاره و كوهها ريز ريز مى‏شدند و زمين فرو مى‏رفت پس رسول به سجده رفت و پس از آن دستها را بلند كرد سه بار گفت شكرا للمنعم چون از وجه اين كار پرسيدند فرمود خداوند جهانيان را شكر كردم به واسطه انعامى كه نسبت به اهل بيت من كرامت فرمود و سپس از آنچه جبرئيل آورده بود به ايشان خبر داد. و به نقل شيخ مفيد و شيخ طبرسى چون پيامبر با آن چهار تن آمد اسقف آنان پرسيد اينان چه كسانى هستند كه همراهش مى‏آيند بدو گفتند اين پسرعمويش و دامادش و پدر دو فرزندش و محبوبترين مردمان نزد او على‏بن ابى‏طالب است و اين دو طفل دو پسر دخترش از طرف على هستند كه نزد او از همه محبوبترند و آن زن دخترش فاطمه است كه عزيزترين مردم نزد اوست و علاقه قلبى پيغمبر بدو از همه بيش‏تر است. اسقف آنان گفت ببينيد كه با خواص خود يعنى فرزندان و اهلش آمده است و مى‏خواهد به وسيله آنان مباهله كند چون به حقيقت كار خويش مطمئن است به خدا قسم اگر مى‏ترسيد كه چيزى به ضررش تمام شود آنان را نمى‏آورد از مباهله با او بپرهيزيد به خدا قسم كه اگر موقعيت قيصر نبود مسلمان مى‏شدم
    چون حضرت براى مباهله بر دو زانوى خود نشست بزرگ نصرانيان گفت بخدا سوگند چنان نشسته است كه پيغمبران براى مباهله مى‏نشستند و برگشت و جرأت بر مباهله پيدا نكرد . و گفت اگر بر حق نمى‏بود چنين جرأت بر مباهله پيدا نمى‏كرد و اگر با ما مباهله كند يك سال نخواهد گذشت كه هيچ نصرانى باقى نخواهد ماند. من صورتهايي را مى‏بينم كه اگر از خدا بخواهند كوهى را از جاى خود بركند هر آينه خواهد كند پس مباهله نكنيد كه هلاك مى‏شويد
    رسول‏خدا فرمود اگر با من مباهله مى‏كردند هر آينه همه به صورت ميمون‏ها و خوك‏هايى مسخ مى‏شدند و تمام اين وادى برايشان آتش مى‏شد و مى‏سوختند و حق تعالى جميع اهل نجران را مستأصل مى‏كرد به گونه‏اى كه حتى مرغى بر سر درختان آنان باقى نمى‏ماند .
    سرانجام آفتاب حقيقت ظاهر شد و هيچكس از عام و خاص، مسلمان و غيرمسلمان در آن صحنه حاضر نبود جز آن كه ديد رسول‏خداصلى الله عليه وآله وسلم على و فاطمه و حسن و حسين‏عليهم السلام را در زير عبا جمع كرد و آنگاه فرمود
    «اللهم هؤلاء اهلى»
    و در حق آنان آيه تطهير را قرائت فرمود
    «انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهرهم تطهيرا» (احزاب/ ۳۲)






    منقول
المحتوى السابق تم حفظه تلقائيا. استعادة أو إلغاء.
حفظ-تلقائي
x

رجاء ادخل الستة أرقام أو الحروف الظاهرة في الصورة.

صورة التسجيل تحديث الصورة

اقرأ في منتديات يا حسين

تقليص

لا توجد نتائج تلبي هذه المعايير.

يعمل...
X