بسم الله الرحمن الرحيم
وعد الله الذين ءامنوا منكم وعملوا الصلحت ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم وليمكنن لهم دينهم الذي ارتضى لهم وليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيءا ومن كفر بعد ذلك فاولئك هم الفسقون
اين آيه شماره 55 از سوره گرانقدر نور است. اين وعده هميشگي خداوند به انسانهاست كه اگر ايمان بياورند و كارهاي شايسته و نيكو انجام دهند ايشان را خلفا و حكمرانان زمين (ارض مقدس - دين) خواهد گردانيد درست همانگونه كه در مورد پيشينيان چنين كرد و دين و قانوني را كه برايشان بر گزيده است بر قرار خواهد ساخت و صلح و امنيت را جانشين ترس و وحشت خواهد نمود. انسانهايي كه تنها او را تعبد و فرمانبرداري مي كنند و احدي را در حكمش شريك نمي گردانند .
پس چرا؟ خدايا ! اي پروردگار عرش عظيم كه قادر به هرچيزي هستي ، چرا؟ چرا به وعده ات عمل نكردي؟ چرا اجازه دادي تا يك مشت سرباز الكلي و همجنسباز ، به مال و جان و ناموس مسلمين تجاوز كنند و آنها را همچون حيوانات وحشي در قفس حبس نمايند؟ آيا در وعده ات دخالت بمبهاي ليزري و جنگهاي الكترونيك را لحاظ كره بودي ؟ آيا طيراً ابابيل تو توان استقامت در برابر خفاشهاي سياه را نداشتند؟
خدايا ! چرا كساني را كه خود در موردشان گفته بودي : لتجدن اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود والذين اشركوا بر سر زمينهاي مسلمانان مسلط كردي؟ چرا اجازه دادي تا دست كثيف سربازان آمريكايي به مال و جان و ناموس مسلمين برسد؟
خدايا من اعتراض دارم. تو كه مي داني اين صدام لجن و پليد بود كه به مملكت ما و مدينه فاضله اسلام تجاوز كرد و آن اعمال بي شرمانه را در مورد دختران بي گناه سوسنگردي و هويزه اي و خرمشهري انجام داد پس چرا حقمان را به ما برنگرداندي؟ آيا ياري تو سبب مي شد كه با آزادي هر وجب از اين خاك جان صدها نفر فدا شود؟ خدايا ! من امروز است كه گمراه و مرتد شده ام اما چرا آن روز كه هيجده سال بيشتر نداشتم و بر پيشاني بندم يا زهرا نوشته شده بود و بر پشت پيراهنم يا حسين من و ديگر هيجده ساله ها را ياري نكردي؟ آيا قتل عام حاج عمران به سبب ياري تو پروردگار بزرگ بود ؟ يعني پيامبرت را هم در جنگها اينگونه ياري مي كردي؟ حاشا و كلا.
[8:65] يايها النبي حرض المؤمنين على القتال ان يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين وان يكن منكم مائة يغلبوا الفا من الذين كفروا بانهم قوم لا يفقهون
[8:66] الءن خفف الله عنكم وعلم ان فيكم ضعفا فان يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين وان يكن منكم الف يغلبوا الفين باذن الله والله مع الصبرين
وعده خالق زماني محقق خواهد شد كه قابليت آن در مخلوقش وجود داشته باشد. در نزد پروردگار ايمان درجاتي دارد و تحقق وعده پروردگار وابسته به افزايش در جه ايمان است . آيا درجه ايمان رزمندگان ما در حدي بود كه مستحق اين وعده جاودانه شويم ؟ خير. اين جواب از آن كسيست كه يك سال متناوب در ميان رزمندگان بوده است. در ميان رزمندگاني كه من با آنها برخورد داشته ام جز معدودي انگشت شمار ديگر هيچكس استحقاق وعده پروردگار را نداشت. در هور الهويزه تنها پرويز زندي بود .آخر او در گرماي شرجي چهل و پنج درجه تا چهل عدد كنسرو را براي تك تك بچه ها باز نمي كرد دست به كنسرو خود نمي زد . هميشه قرآن جيبي خود را به همراه داشت و لحظه اي از ذكر پروردگارش غافل نبود . شبها خواب خود را فراموش مي كرد تا هم صحبت كوچكترهايي باشد كه از پست شب مي ترسيدند . او با حرفهاي شيرين خود لحظات باشكوه و ملكوتيي را به آنها هديه مي كرد ، خدايش بيامرزد و روحش شاد.
آري ، قابليتي را كه رزمندگان كم تعداد "بدر" دارند لشكر انبوه "حنين " ندارد . چرا كه هر ده رزمنده بدر قادر به شكست دادن صد جنگجوي دشمن بود. آيا هر ده رزمنده ما مي توانست بيست نفر و تنها بيست نفر از سربازان دشمن خود را ازبين ببرد؟ هرگز . در معادله شگفت انگيز خداوند هيچ نوع اسلحه جنگي لحاظ نشده است وتنها پارامتر تأثير گذار نفر است و بس
آيا رزمندگان بدر از نظر تجهيزات غني تر بودند يا جنگجويان سپاه كفر؟ آيا در حمله هاي شبانگاهي تعداد رزمندگان ايراني بيشتر بود يا عراقي ها؟
رزمندگان بدر در شب حمله با گريه پروردگار خود را خواندند و از او ياري جستن و خدا نيز وعده خود را در مورد ايشان محقق ساخت:
[8:9] اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم اني ممدكم بالف من الملئكة مردفين
هنگامي كه براي نجات خود به پروردگارتان التماس مي كرديد، او به شما جواب داد: "من با هزار فرشته كه از پي يكديگر مي آيند، شما را حمايت مي كنم."
اما رزمندگان سپاه دشمن به لات و منات توسل مي كردند و از اين اسمهايي كه درانشان نامگذاري كرده بودند ياري مي جستند.
رزمندگان ما نيز در شبهاي حمله دعاي توسل مي خواندندو از انسانهايي هرچند مخلص ، ياري مي جستند كه ديگر نه صدايشان را مي شنيد ند و نه مي توانستند كاري برايشان بكنند . آنهاحتي اسماء(مهدي) را نيز به كمك مي طلبيدند و از چيزي كه پدرانشان نام گذاري كرده اند مي خواستند تا فرماندهي حمله را بعهده بگيرد و اين شدكه آن معادله شگفت انگيز در مورد ما صدق نكرد.
امروز اگرچه اكثر مسلمين جهان به شرك كلاسيك توجهي ندارند و آن را با زبان منع مي كنندو حسابشان را از مردگان و اسمهاي ساختگي جدا كرده اند اما همچنان با پيروي از اهواء ديگران پا در جاي پاي شيطان مي گذارند و با دنباله روي خطوات او تعبد وي را مي كنند و گيرندگان ريسمان الهي و اعتصام كنندگان به كلام او روز به روز كمتر و كمتر مي شوند و همين مي شود كه همجنسبازان آمريكايي و انگليسي مي آيند و هيچ كس هم كاري نمي تواند بكند.
آن چيزي كه امروز در لبنان دارد اتفاق مي افتد يك عذاب الهي است ؛ از همان نوعي كه خداوند عده اي را به جان عده اي ديگر مي اندازد. بدون هيچگونه شك و ترديدي اين عذاب به سراغ ما ( براي بار دوم) و ديگر به اصطلاح مسلمين نيز خواهد آمد ؛ دير يا زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد.
واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا
وعد الله الذين ءامنوا منكم وعملوا الصلحت ليستخلفنهم في الارض كما استخلف الذين من قبلهم وليمكنن لهم دينهم الذي ارتضى لهم وليبدلنهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشركون بي شيءا ومن كفر بعد ذلك فاولئك هم الفسقون
اين آيه شماره 55 از سوره گرانقدر نور است. اين وعده هميشگي خداوند به انسانهاست كه اگر ايمان بياورند و كارهاي شايسته و نيكو انجام دهند ايشان را خلفا و حكمرانان زمين (ارض مقدس - دين) خواهد گردانيد درست همانگونه كه در مورد پيشينيان چنين كرد و دين و قانوني را كه برايشان بر گزيده است بر قرار خواهد ساخت و صلح و امنيت را جانشين ترس و وحشت خواهد نمود. انسانهايي كه تنها او را تعبد و فرمانبرداري مي كنند و احدي را در حكمش شريك نمي گردانند .
پس چرا؟ خدايا ! اي پروردگار عرش عظيم كه قادر به هرچيزي هستي ، چرا؟ چرا به وعده ات عمل نكردي؟ چرا اجازه دادي تا يك مشت سرباز الكلي و همجنسباز ، به مال و جان و ناموس مسلمين تجاوز كنند و آنها را همچون حيوانات وحشي در قفس حبس نمايند؟ آيا در وعده ات دخالت بمبهاي ليزري و جنگهاي الكترونيك را لحاظ كره بودي ؟ آيا طيراً ابابيل تو توان استقامت در برابر خفاشهاي سياه را نداشتند؟
خدايا ! چرا كساني را كه خود در موردشان گفته بودي : لتجدن اشد الناس عدوة للذين ءامنوا اليهود والذين اشركوا بر سر زمينهاي مسلمانان مسلط كردي؟ چرا اجازه دادي تا دست كثيف سربازان آمريكايي به مال و جان و ناموس مسلمين برسد؟
خدايا من اعتراض دارم. تو كه مي داني اين صدام لجن و پليد بود كه به مملكت ما و مدينه فاضله اسلام تجاوز كرد و آن اعمال بي شرمانه را در مورد دختران بي گناه سوسنگردي و هويزه اي و خرمشهري انجام داد پس چرا حقمان را به ما برنگرداندي؟ آيا ياري تو سبب مي شد كه با آزادي هر وجب از اين خاك جان صدها نفر فدا شود؟ خدايا ! من امروز است كه گمراه و مرتد شده ام اما چرا آن روز كه هيجده سال بيشتر نداشتم و بر پيشاني بندم يا زهرا نوشته شده بود و بر پشت پيراهنم يا حسين من و ديگر هيجده ساله ها را ياري نكردي؟ آيا قتل عام حاج عمران به سبب ياري تو پروردگار بزرگ بود ؟ يعني پيامبرت را هم در جنگها اينگونه ياري مي كردي؟ حاشا و كلا.
[8:65] يايها النبي حرض المؤمنين على القتال ان يكن منكم عشرون صبرون يغلبوا مائتين وان يكن منكم مائة يغلبوا الفا من الذين كفروا بانهم قوم لا يفقهون
[8:66] الءن خفف الله عنكم وعلم ان فيكم ضعفا فان يكن منكم مائة صابرة يغلبوا مائتين وان يكن منكم الف يغلبوا الفين باذن الله والله مع الصبرين
وعده خالق زماني محقق خواهد شد كه قابليت آن در مخلوقش وجود داشته باشد. در نزد پروردگار ايمان درجاتي دارد و تحقق وعده پروردگار وابسته به افزايش در جه ايمان است . آيا درجه ايمان رزمندگان ما در حدي بود كه مستحق اين وعده جاودانه شويم ؟ خير. اين جواب از آن كسيست كه يك سال متناوب در ميان رزمندگان بوده است. در ميان رزمندگاني كه من با آنها برخورد داشته ام جز معدودي انگشت شمار ديگر هيچكس استحقاق وعده پروردگار را نداشت. در هور الهويزه تنها پرويز زندي بود .آخر او در گرماي شرجي چهل و پنج درجه تا چهل عدد كنسرو را براي تك تك بچه ها باز نمي كرد دست به كنسرو خود نمي زد . هميشه قرآن جيبي خود را به همراه داشت و لحظه اي از ذكر پروردگارش غافل نبود . شبها خواب خود را فراموش مي كرد تا هم صحبت كوچكترهايي باشد كه از پست شب مي ترسيدند . او با حرفهاي شيرين خود لحظات باشكوه و ملكوتيي را به آنها هديه مي كرد ، خدايش بيامرزد و روحش شاد.
آري ، قابليتي را كه رزمندگان كم تعداد "بدر" دارند لشكر انبوه "حنين " ندارد . چرا كه هر ده رزمنده بدر قادر به شكست دادن صد جنگجوي دشمن بود. آيا هر ده رزمنده ما مي توانست بيست نفر و تنها بيست نفر از سربازان دشمن خود را ازبين ببرد؟ هرگز . در معادله شگفت انگيز خداوند هيچ نوع اسلحه جنگي لحاظ نشده است وتنها پارامتر تأثير گذار نفر است و بس
آيا رزمندگان بدر از نظر تجهيزات غني تر بودند يا جنگجويان سپاه كفر؟ آيا در حمله هاي شبانگاهي تعداد رزمندگان ايراني بيشتر بود يا عراقي ها؟
رزمندگان بدر در شب حمله با گريه پروردگار خود را خواندند و از او ياري جستن و خدا نيز وعده خود را در مورد ايشان محقق ساخت:
[8:9] اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم اني ممدكم بالف من الملئكة مردفين
هنگامي كه براي نجات خود به پروردگارتان التماس مي كرديد، او به شما جواب داد: "من با هزار فرشته كه از پي يكديگر مي آيند، شما را حمايت مي كنم."
اما رزمندگان سپاه دشمن به لات و منات توسل مي كردند و از اين اسمهايي كه درانشان نامگذاري كرده بودند ياري مي جستند.
رزمندگان ما نيز در شبهاي حمله دعاي توسل مي خواندندو از انسانهايي هرچند مخلص ، ياري مي جستند كه ديگر نه صدايشان را مي شنيد ند و نه مي توانستند كاري برايشان بكنند . آنهاحتي اسماء(مهدي) را نيز به كمك مي طلبيدند و از چيزي كه پدرانشان نام گذاري كرده اند مي خواستند تا فرماندهي حمله را بعهده بگيرد و اين شدكه آن معادله شگفت انگيز در مورد ما صدق نكرد.
امروز اگرچه اكثر مسلمين جهان به شرك كلاسيك توجهي ندارند و آن را با زبان منع مي كنندو حسابشان را از مردگان و اسمهاي ساختگي جدا كرده اند اما همچنان با پيروي از اهواء ديگران پا در جاي پاي شيطان مي گذارند و با دنباله روي خطوات او تعبد وي را مي كنند و گيرندگان ريسمان الهي و اعتصام كنندگان به كلام او روز به روز كمتر و كمتر مي شوند و همين مي شود كه همجنسبازان آمريكايي و انگليسي مي آيند و هيچ كس هم كاري نمي تواند بكند.
آن چيزي كه امروز در لبنان دارد اتفاق مي افتد يك عذاب الهي است ؛ از همان نوعي كه خداوند عده اي را به جان عده اي ديگر مي اندازد. بدون هيچگونه شك و ترديدي اين عذاب به سراغ ما ( براي بار دوم) و ديگر به اصطلاح مسلمين نيز خواهد آمد ؛ دير يا زود دارد ولي سوخت و سوز ندارد.
واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا
تعليق