إعـــــــلان

تقليص

للاشتراك في (قناة العلم والإيمان): واتساب - يوتيوب

شاهد أكثر
شاهد أقل

ديوان حافظ - غزل

تقليص
X
  •  
  • تصفية - فلترة
  • الوقت
  • عرض
إلغاء تحديد الكل
مشاركات جديدة

  • #46

    درد ما را نيست درمان الغياث

    هجر ما را نيست پايان الغياث


    دين و دل بردند و قصد جان کنند

    الغياث از جور خوبان الغياث


    در بهای بوسه‌ای جانی طلب

    می‌کنند اين دلستانان الغياث


    خون ما خوردند اين کافردلان

    ای مسلمانان چه درمان الغياث


    همچو حافظ روز و شب بی خويشتن

    گشته‌ام سوزان و گريان الغياث

    تعليق


    • #47
      تويی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

      سزد اگر همه دلبران دهندت باج


      دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش

      به چين زلف تو ماچين و هند داده خراج


      بياض روی تو روشن چو عارض رخ روز

      سواد زلف سياه تو هست ظلمت داج


      دهان شهد تو داده رواج آب خضر

      لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج


      از اين مرض به حقيقت شفا نخواهم يافت

      که از تو درد دل ای جان نمی‌رسد به علاج


      چرا همی‌شکنی جان من ز سنگ دلی

      دل ضعيف که باشد به نازکی چو زجاج


      لب تو خضر و دهان تو آب حيوان است

      قد تو سرو و ميان موی و بر به هيت عاج


      فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی

      کمينه ذره خاک در تو بودی کاج

      تعليق


      • #48
        المشاركة الأصلية بواسطة خادم الخاءين

        چرا همی‌شکنی جان من ز سنگ دلی
        دل ضعيف که باشد به نازکی چو زجاج
        المشاركة الأصلية بواسطة خادم الخاءين

        در بهای بوسه‌ای جانی طلب
        می‌کنند اين دلستانان الغياث
        المشاركة الأصلية بواسطة خادم الخاءين

        پس از چندين شکيبايی شبی يا رب توان ديدن
        که شمع ديده افروزيم در محراب ابرويت
        المشاركة الأصلية بواسطة خادم الخاءين

        ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی

        که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
        المشاركة الأصلية بواسطة خادم الخاءين

        بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
        يا رب مباد کس را مخدوم بی عنايت
        رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
        گويی ولی شناسان رفتند از اين ولايت

        سلااااااااااااااام مدتي است كه اين شعرها را نخواندم به به جه شعرهاي خوبي بعضيهاشون منو بيه ياد زخمهايم مي اندازند ولي خيلي قشنكند دستت درد نكند برادر عزيز خيلي ممنووون و همينطور ادامه بده من ميخونم

        تعليق


        • #49
          اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح

          صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح


          سواد زلف سياه تو جاعل الظلمات

          بياض روی چو ماه تو فالق الاصباح


          ز چين زلف کمندت کسی نيافت خلاص

          از آن کمانچه ابرو و تير چشم نجاح


          ز ديده‌ام شده يک چشمه در کنار روان

          که آشنا نکند در ميان آن ملاح


          لب چو آب حيات تو هست قوت جان

          وجود خاکی ما را از اوست ذکر رواح


          بداد لعل لبت بوسه‌ای به صد زاری

          گرفت کام دلم ز او به صد هزار الحاح


          دعای جان تو ورد زبان مشتاقان

          هميشه تا که بود متصل مسا و صباح


          صلاح و توبه و تقوی ز ما مجو حافظ

          ز رند و عاشق و مجنون کسی نيافت صلاح

          تعليق


          • #50
            دل من در هوای روی فرخ

            بود آشفته همچون موی فرخ


            بجز هندوی زلفش هيچ کس نيست

            که برخوردار شد از روی فرخ


            سياهی نيکبخت است آن که دايم

            بود همراز و هم زانوی فرخ


            شود چون بيد لرزان سرو آزاد

            اگر بيند قد دلجوی فرخ


            بده ساقی شراب ارغوانی

            به ياد نرگس جادوی فرخ


            دوتا شد قامتم همچون کمانی

            ز غم پيوسته چون ابروی فرخ


            نسيم مشک تاتاری خجل کرد

            شميم زلف عنبربوی فرخ


            اگر ميل دل هر کس به جايست

            بود ميل دل من سوی فرخ


            غلام همت آنم که باشد

            چو حافظ بنده و هندوی فرخ

            تعليق


            • #51
              دی پير می فروش که ذکرش به خير باد

              گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز ياد


              گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ

              گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد


              سود و زيان و مايه چو خواهد شدن ز دست

              از بهر اين معامله غمگين مباش و شاد


              بادت به دست باشد اگر دل نهی به هيچ

              در معرضی که تخت سليمان رود به باد


              حافظ گرت ز پند حکيمان ملالت است

              کوته کنيم قصه که عمرت دراز باد

              تعليق


              • #52
                روز وصل دوستداران ياد باد
                ياد باد آن روزگاران ياد باد
                کامم از تلخی غم چون زهر گشت
                بانگ نوش شادخواران ياد باد
                گر چه ياران فارغند از ياد من
                از من ايشان را هزاران ياد باد
                مبتلا گشتم در اين بند و بلا
                کوشش آن حق گزاران ياد باد
                گر چه صد رود است در چشمم مدام
                زنده رود باغ کاران ياد باد
                راز حافظ بعد از اين ناگفته ماند
                ای دريغا رازداران ياد باد

                تعليق


                • #53

                  جمالت آفتاب هر نظر باد
                  ز خوبی روی خوبت خوبتر باد
                  همای زلف شاهين شهپرت را
                  دل شاهان عالم زير پر باد
                  کسی کو بسته زلفت نباشد
                  چو زلفت درهم و زير و زبر باد
                  دلی کو عاشق رويت نباشد
                  هميشه غرقه در خون جگر باد
                  بتا چون غمزه‌ات ناوک فشاند
                  دل مجروح من پيشش سپر باد
                  چو لعل شکرينت بوسه بخشد
                  مذاق جان من ز او پرشکر باد
                  مرا از توست هر دم تازه عشقی
                  تو را هر ساعتی حسنی دگر باد
                  به جان مشتاق روی توست حافظ
                  تو را در حال مشتاقان نظر باد


                  تعليق


                  • #54
                    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
                    نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد
                    چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
                    که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد
                    شب صحبت غنيمت دان که بعد از روزگار ما
                    بسی گردش کند گردون بسی ليل و نهار آرد
                    عماری دار ليلی را که مهد ماه در حکم است
                    خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد
                    بهار عمر خواه ای دل وگرنه اين چمن هر سال
                    چو نسرين صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
                    خدا را چون دل ريشم قراری بست با زلفت
                    بفرما لعل نوشين را که زودش باقرار آرد
                    در اين باغ از خدا خواهد دگر پيرانه سر حافظ
                    نشيند بر لب جويی و سروی در کنار آرد

                    تعليق


                    • #55
                      دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد
                      که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد
                      سر ما فرونيايد به کمان ابروی کس
                      که درون گوشه گيران ز جهان فراغ دارد
                      ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
                      تو سياه کم بها بين که چه در دماغ دارد
                      به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
                      به نديم شاه ماند که به کف اياغ دارد
                      شب ظلمت و بيابان به کجا توان رسيدن
                      مگر آن که شمع رويت به رهم چراغ دارد
                      من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرييم
                      که بسوختيم و از ما بت ما فراغ دارد
                      سزدم چو ابر بهمن که بر اين چمن بگريم
                      طرب آشيان بلبل بنگر که زاغ دارد
                      سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ
                      که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد

                      تعليق


                      • #56
                        آن کس که به دست جام دارد
                        سلطانی جم مدام دارد
                        آبی که خضر حيات از او يافت
                        در ميکده جو که جام دارد
                        سررشته جان به جام بگذار
                        کاين رشته از او نظام دارد
                        ما و می و زاهدان و تقوا
                        تا يار سر کدام دارد
                        بيرون ز لب تو ساقيا نيست
                        در دور کسی که کام دارد
                        نرگس همه شيوه‌های مستی
                        از چشم خوشت به وام دارد
                        ذکر رخ و زلف تو دلم را
                        ورديست که صبح و شام دارد
                        بر سينه ريش دردمندان
                        لعلت نمکی تمام دارد
                        در چاه ذقن چو حافظ ای جان
                        حسن تو دو صد غلام دارد

                        تعليق


                        • #57
                          [FONT="Tahoma"]بسم الله الحمن الرحيم
                          بنام خدايي كه جدايي را تلخ آفريد تا لحظه ديدار شيرين باشد

                          با عرض سلام..
                          من عضو جديد هستم و با توجه به اينكه ارادتي خاصي به حافظ دارم فعاليت خودم را با بسم الله و ﺴﭙﺲ غزل حافظ شروع كردم.

                          ديده دريا كنم و صبر به صحرا ﻔﮕﻧﻡ وندرين كار دل خويش به دريا ﻔﮕﻧﻡ
                          از دل ﺗﻨﮓ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭ بر آرم آهى كاتش اندر ﮔﻨﻪ آدم و حوا ﻔﮕﻧﻡ
                          خوردﻩام تير فلك باده بده تا سرمست عقده در بند كمر تركش جوز ﻔﮕﻧﻡ
                          جرعه جام برين تخت روان افشانم غلغل ﭼﻨﮓ در اين ﮔﻨﺑﺪ بينا ﻔﮕﻧﻡ
                          مايه دلخوشى آنجاست كه دلدار آنجاست مىكنم جهد كه خود را ﻣﮕﺭ آنجا ﻔﮕﻧﻡ
                          ﺑﮕﺷﺎ بند قبا اى مه خورشيد كلاه تا ﭽﻮ زلفت سر سودا از ده در ﭘﺎ ﻔﮕﻧﻡ
                          حافظا تكيه بر ايام ﭽﻮ سهو است و خطا من ﭽﺮﺍ عشرت امروز به فردا ﻔﮕﻧﻡ

                          اللهم صل على محمد وآل محمد
                          [/FONT]

                          تعليق

                          المحتوى السابق تم حفظه تلقائيا. استعادة أو إلغاء.
                          حفظ-تلقائي
                          x

                          رجاء ادخل الستة أرقام أو الحروف الظاهرة في الصورة.

                          صورة التسجيل تحديث الصورة

                          اقرأ في منتديات يا حسين

                          تقليص

                          المواضيع إحصائيات آخر مشاركة
                          أنشئ بواسطة وهج الإيمان, 21-02-2015, 05:21 PM
                          ردود 119
                          18,092 مشاهدات
                          0 معجبون
                          آخر مشاركة وهج الإيمان
                          بواسطة وهج الإيمان
                           
                          أنشئ بواسطة وهج الإيمان, 23-05-2024, 02:34 PM
                          استجابة 1
                          100 مشاهدات
                          0 معجبون
                          آخر مشاركة وهج الإيمان
                          بواسطة وهج الإيمان
                           
                          أنشئ بواسطة وهج الإيمان, 23-05-2024, 02:27 PM
                          استجابة 1
                          71 مشاهدات
                          0 معجبون
                          آخر مشاركة وهج الإيمان
                          بواسطة وهج الإيمان
                           
                          أنشئ بواسطة وهج الإيمان, 04-10-2023, 10:03 AM
                          ردود 2
                          154 مشاهدات
                          0 معجبون
                          آخر مشاركة وهج الإيمان
                          بواسطة وهج الإيمان
                           
                          أنشئ بواسطة وهج الإيمان, 09-01-2023, 12:42 AM
                          استجابة 1
                          160 مشاهدات
                          0 معجبون
                          آخر مشاركة وهج الإيمان
                          بواسطة وهج الإيمان
                           
                          يعمل...
                          X