إعـــــــلان

تقليص

للاشتراك في (قناة العلم والإيمان): واتساب - يوتيوب

شاهد أكثر
شاهد أقل

دين در نزد خداوند فقط اسلام است

تقليص
X
  •  
  • تصفية - فلترة
  • الوقت
  • عرض
إلغاء تحديد الكل
مشاركات جديدة

  • #31
    علیکم السلام برادرخوبم
    نه من چیزی از اسلام نمی دونم
    اگه می شه شما لطف بفرمائید
    ممنون میشم
    بفرمائید که این اسلام شما چه شکلیه
    همان اسلام ناب محمدی

    یا اسلام امریکائی
    یا القاعده است
    بفرمائید خواهش می کنم
    ما گوش می دهیم
    متشکرم

    تعليق


    • #32
      المشاركة الأصلية بواسطة melika
      علیکم السلام برادرخوبم
      نه من چیزی از اسلام نمی دونم
      اگه می شه شما لطف بفرمائید
      ممنون میشم
      بفرمائید که این اسلام شما چه شکلیه
      همان اسلام ناب محمدی

      یا اسلام امریکائی
      یا القاعده است
      بفرمائید خواهش می کنم
      ما گوش می دهیم
      متشکرم
      خواهر جان؛
      ولي من بدون منظور از شما سئوال كردم و قسم مي خورم كه فقط مي خواستم بدانم از منظر شما اسلام يعني چه و يك مسلمان به چه كسي گفته مي شود.
      البته اين برادر ژتان در همين تاپيك مقاله اي در باره اسلام نوشته است و نظر خود را اعلام داشته.
      حال لطف مي كنيد شما در اين باره نظر خود را اعلام فرماييد.
      درضمن اگر خواهر نازنينم ديگر مقالات مرا خوانده باشند خواهند ديد كه من نه دل خوشي از القاعده و وهابيت دارم و نه آمريكا و اسلامش.

      تعليق


      • #33
        سلام
        متاسفانه رشته ی من اللهیات نیست
        که بتونم در مورد همچو موضوع بسیار حساس جواب بدم
        خلاصه اینکه برادر عزیز
        در عقاید خودتان تجدید نظر کنید
        التماس دعا

        تعليق


        • #34
          المشاركة الأصلية بواسطة melika
          سلام
          متاسفانه رشته ی من اللهیات نیست
          که بتونم در مورد همچو موضوع بسیار حساس جواب بدم
          خلاصه اینکه برادر عزیز
          در عقاید خودتان تجدید نظر کنید
          التماس دعا
          سلام بر خواهر خوبم
          اما دين يك چيز تخصصي نيست و مهمترين رشته ايست كه هر انساني در طول عمرش بايد آن را پيگيري نمايد
          خواهر جان ؛ شما فرموديد كه من در عقايد خودم تجديد نظر كنم ، به اين برادر كوچكت مي گويي بر اساس چه مبنايي شما به چنين باوري رسيديد؟
          ممكن است نقاط ضعف عقايد بنده را متذكر شويد؟

          تعليق


          • #35
            بسم الله الرحمن الرحيم

            اولم يكفهم انا انزلنا عليك الكتب يتلى عليهم ان في ذلك لرحمة وذكرى لقوم يؤمنون


            حديث و روايت ؛ مكمل قرآن يا مخرب دين؟

            واقعاً تعجب آور است!
            آخر چگونه ممكن است انساني آيه فوق را بخواند و متذكر نشود؟!
            چگونه ممكن است؟!
            خداوند بطور صريح و واضح مي گفت آيا اين كتاب كفايت نمي كند و آنها مي گفتند نه!
            شما هم مي گوييد نه و بعد خود را اهل سنت نبوي مي دانيد!
            اگر كسي از كلام خدا برايتان دليل بياورد كه اين كتاب كفايت مي كند و از شما بخواهد كه غير از اين كتاب(الله) را تبعيت و تعبد نكنيد جز اينكه حرفهايش را سانسور كنيد و يا او را از خود برانيد جوابي ديگر داريد؟ در اين صورت فرق شما با قوم ابراهيم چيست؟ آنها نيز چون در مقابل استدلالهاي ابراهيم جوابي نداشتند مي خواستند او را زنده زنده بسوزانند:


            [29:24] فما كان جواب قومه الا ان قالوا اقتلوه او حرقوه فانجه الله من النار ان في ذلك لاءيت لقوم يؤمنون[29:24]
            تنها پاسخ قومش اين بود كه گفتند: "او را بكشيد، يا او را بسوزانيد." اما خدا او را از آتش نجات داد. اين بايد درس عبرتي باشد براي مردمي كه ايمان دارند.

            وقتي خداوند مي گويد اين كتاب كفايت مي كند شما به چه دليل آن را مجمل و نا كافي مي دانيد؟! دليلي داريد؟جوابي داريد؟ به خدا قسم و به خدا قسم نداريد كه نداريد كه نداريد.
            شما فقط و فقط نگهبانان شنيده هاي خود هستيد كه آنهم چيزي جز اوهام و اهواء قدما نيست ، آيا دليلي داريد كه اينگونه نيست؟!
            دست برداريد!
            رها كنيد!
            تا كي مي خواهيد گوشتان را بر روي صداي حق ببنديد؟
            تا كي مي خواهيد كلام خدا را نديد بگيريد؟
            آيا كرور كرور انساني كه قبل از شما به گمراهي كشيده شدند برايتان كفايت نمي كند تا راهتان را عوض كنيد؟
            يعني مي خواهيد بگوييد نشنيده ايد كه ارض الهي وسيع است؟! تا كنون نمي دانستيد كه اين ارض مقدس تفصيل كل شئ مي باشد؟

            [29:56] يعبادي الذين ءامنوا ان ارضي وسعة فايي فاعبدون

            پس چرا فقط خدا را تعبد نمي كنيد؟
            مگر دائماً نمي گوييد « اياك نعبد»؟!
            لم تقولون ما لا تفعلون؟


            من از زبان پروردگارم مي گويم كه او كمبود كلمه نداشته تا شما با كلماتي وقرآني ديگر آن را تكميل كنيد :

            [18:109] قل لو كان البحر مدادا لكلمت ربي لنفد البحر قبل ان تنفد كلمت ربي ولو جئنا بمثله مددا[18:109]
            بگو: "اگر دريا براي كلمات پروردگارم مركب بود، پيش از آنكه كلمات پروردگارم تمام شود، اقيانوس تمام مي شد؛ حتي اگر مقدار مركب را دو برابر كنيم."

            من از زبان پيامبرم مي گويم كه او بشري درست مثل مابود و تنها امتيازش به ما اين بود كه به وي وحي مي شد ، كه چه؟ كه پروردگارمان يگانه است و فرمانروايي جز او نيست و جز حكم او نبايد حكم احدي را عبادت كنيم .
            [18:110] قل انما انا بشر مثلكم يوحى الي انما الهكم اله وحد فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صلحا ولا يشرك بعبادة ربه احدا[18:110]
            بگو: "من جز بشري مانند شما نيستم، به من وحي شده است كه خداي شما خداي واحد است. كساني كه به ملاقات پروردگارشان اميدوار هستند، بايد پرهيزكارانه عمل كنند و هرگز خداي ديگري را در كنار پروردگار خود تعبد نكنند."

            آري اگر درختان قلم مي شدند و دريا ها مركب بازهم قادر به ثبت كلمات الهي نبودند . خداوند هرگز با كمبود كلمه مواجه نبوده كه ما با كلمات آباء اولين( قرآني ديگر) كلام پروردگارمان را تكميل كنيم.

            [31:27] ولو انما في الارض من شجرة اقلم والبحر يمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمت الله ان الله عزيز حكيم[31:27]
            اگر از تمام درختان روي زمين قلم مي ساختند و اقيانوسها جوهر مي شدند و هفت اقيانوس ديگر هم به آنها اضافه مي شد، كلمات خدا تمام نمي شد. خداست صاحب اقتدار، حكيمترين.

            پس بياييد تا فقط به الله توجه كنيم و به عروة الوثقى بياويزيم و بدانيم آنكس كه توجه ما را به رسول (قرآني ديگر) جلب مي كند جز شيطان نيست

            [31:22] ومن يسلم وجهه الى الله وهو محسن فقد استمسك بالعروة الوثقى والى الله عقبة الامور[31:22]
            کساني که کاملا به خدا تسليم شوند، در حالي که زندگي پرهيزکارانه اي را در پيش گيرند، به محکم ترين ريسمان چنگ زده اند، زيرا خدا همه چيز را کاملا تحت کنترل دارد.

            نكند دوباره طاغوت را تعبد كنيد!
            نكند كلام حق(قرآن) را رها كنيد و به باطل( احاديث و روايات) گرايش يابيد!
            نكند عبد طاغوت شويد!

            تعليق


            • #36
              به نام خداوند بخشنده مهربان

              اياك نعبد ؛ تنها تو را فرمانبرداري مي كنيم

              كساني كه قرآن كريم را بدون هيچگونه چارچوب فكري و گرايشهاي فرقه اي مطالعه مي كنند خوب مي دانند كه تعبد صرف پروردگار يا تنها او را فرمانبرداري كردن ، مهمترين ركن دين و محور ي مي باشد كه قسمت اعظم آيات قرآن حول آن مي گردند.
              اما متأسفانه بارزترين دشمن بشريت بيكار ننشسته و براي تك تك لغات و آيات قرآن شريف قالبهايي مخصوص درست كرده و مفاهيم حقيقي آيات اين كتاب معظم و شگفت انگيز را به وسيله قالبهاي مذكور به شكل مورد نظر خود در مي آورد و آنگاه مفاهيم و تعابير مورد نظر خود را در ذهن انسانهاي بيگانه با قران و پيروان سنتهاي پيشينيان تزريق مي كند و بدينسان دين حقيقي را تلبيس مي كند و مردم را متفرق ساخته و فرقه فرقه مي نمايد. و بعد فرق بوجود آمده را بگونه اي براي پيروانشان تزئين مي كند كه اصحاب هر فرقه اي تصور مي كنند كه تنها فرقه ناجيه همان است كه ايشان پيروش هستند و بهشت و سرنجام نيك تنها از آن ايشان است.
              از اين رو براي فهم حقيقي كلمات قرآن ، خود اين كتاب معظم از هر مرجع و فرهنگ لغتي بهتر و گوياتر است و در مطالعه آن به كمتر كلمه اي برخورد مي كنيم كه نتوانيم معنايش را از ديگر كلمات مترادفش در يابيم. اما متأسفانه به اين نكته بسيار اساسي و مهم زياد توجه نشده و همين امر سبب گرديده تا معاني حقيقي بسياري از آيات قرآن را درك نكنيم. به عنوان نمونه مي توان به كلمه بندگي و تعبد اشاره كرد كه غالباً بصورت پرستش معني شده و همين ترجمه غلط سبب گرديده تا جمعيت كثير مسلماناني كه حد اقل روزي هفده بار جمله « اياك نعبد» را به زبان مي آورند ، معني حقيقي آن را نفهمند.
              حال ببينيم قرآن اين كلمه را به چه صورت معنا مي كند :

              [36:60] الم اعهد اليكم يبني ءادم ان لا تعبدوا الشيطن انه لكم عدو مبين
              [36:61] وان اعبدوني هذا صرط مستقيم


              آيات فوق مربوط به سوره يس هستند و در آن خداوند دارد بني آدم را متوجه عهدي مي كند كه قبلاً با آنها بسته است.
              اين كدام عهد است؟

              [7:22] فدلهما بغرور فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما وطفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة ونادهما ربهما الم انهكما عن تلكما الشجرة واقل لكما ان الشيطن لكما عدو مبين

              وقتي خداوند آدم و همسرش را در جنت اسكان داد ، آنها را از نزديك شدن به يك درخت منع و نهي كرد و شيطان را به عنوان دشمني آشكار كه نبايد او را تعبد كنند ، برايشان معرفي نمود. اما شيطان با نيرنگ آنها را وادار كرد كه فرمان پروردگارشان را فراموش كرده و به فرمان او گوش دهند و از درخت بخورند و به طور آشكار بندگي و فرمانبرداري شيطان را بكنند .
              خداوند در اينجا تعبد خود را به عنوان « صراط المستقيم» براي آن دو تعريف مي كند. به عبارت ديگر ، صراط المستقيم همان تعبد خداوند است و تعبد خداوند نيز چيزي جز تبعيت مطلق از فرامين و دستوراتش نيست :

              [43:61] وانه لعلم للساعة فلا تمترن بها واتبعون هذا صرط مستقيم

              إاطاعت از اهواء ديگران در واقع به مفهوم رب گرفتن ايشان است و دقيقاً به همين دليل است كه خداوند امر مي كنند تا بعضي ، بعضي ديگر را ارباب نگيرند و نيز با تبعيت و تعبد از سخنان بي ارزش و شيطاني احبار و رهبانان و سردمداران مذهب ، آنها را رب و اله خود نگيرند.
              اينك توجه شما را به يك فرمان بسيار بسيار مهم جلب مي كنم كه خداوند پيامبرانش را امر كرده تا آن را به مردم ابلاغ نمايند و قسمت اعظمي از آيات قرآنش رابه تشريح همين فرمان مهم اختصاص داده است:

              [3:51] ان الله ربي وربكم فاعبدوه هذا صرط مستقيم
              رب من و رب شما خداست ، پس او را فرمانبرداري كنيد ، اين است راه مستقيم.


              ولي افسوس ! چه كمند كساني كه تنها الله را رب خود مي گيرند وچه كمند افرادي كه تنها او را تعبد مي كنند.
              هرچه را به اين موجود نا فرمان امر كرد كه نخورد ، او به دنبال جاي پاي شيطان رفت خورد و هر چه را فرمان داد بخورد ، شيطان و شياطين خلافش را گفتند و انسان فريفته باطل آنها شد و نخورد.
              فرمانبرداري و اطاعت مطلق ؛ اين است مفهوم واقعي عبادت و بندگي. پرستش و رازو نياز با پروردگار در مفهوم حمد نهفته است نه عبادت. وقتي مي گوييم الحمد لله يعني رازو نياز ، دعا ، پرستش و ثناء فقط و فقط به الله تعلق دارد و مي بايستي در آستان او صورت پذيرد.
              عزيزان ! اي برادران و خواهران ؛ اياك نعبد به معناي تنها خدا را فرمانبرداري كردن است ، به مفهوم تنها از او اطاعت كردن است و اين التزامي است بس وزين و سنگين ، شرك واقعي عدم توجه و درك كامل همين مضمون است. عزيزان ، اي بزرگواران! به نظر شما تنها خداي را تعبد و فرمانبرداري كردن به چه مفهوم است؟ آيا مي توان احدي را از قاعده تنها مستثني كرد؟
              همين استثنا كردن ها سبب شده تا عده اي خون انسانها را به خاطر عقايدشان بريزند و آن را به اذن الله بدانند. همين استثنا كردنها باعث شد تا نو جوانان هجده نوزده ساله را به جرم عقايدي كه حتي خود نيز سر از آنها در نياورده بودند ، مرتد نام نهند و به زعم خودشان به اذن الله ، آنها را در زندانها اعدام نمايند. همين استثنا كردنها سبب شده كه به سرزمينهاي به اصطلاح مسلمانان حمله مي كنند و آنان را همچون حيوانات وحشي در قفس كرده و به اسيري مي برند. اين اسنتثناها باعث شده تا ايمان مسلمانان خلوصش را از دست بدهد و عده خداوند در مورد ياري كردن مسلمانان محقق نشود.
              پس بياييد تنها خدا را فرمانبرداري كنيم و جز به قرآن حكم ننماييم و بجز كلام خدا به هيچ كلام يگري توجه نكنيم. اين است اطاعت مطلق و دين قيم .

              تعليق


              • #37
                معناي لغوي عبد در فرهنگهاي لغت

                كلمه عبد به معني بنده و خدمتكار مي باشد كه اصيلترين معادل فارسي آن « پرستار » است. اما متأسفانه قالبهاي از پيش ساخته شده موجود به ما اين اجازه را نمي دهند تا به مفهوم حقيقي و درخور اين واژگان پي ببريم هرچند كه اين مفاهيم در لغتنامه ها ثبت و ضبط گرديده اند.
                واژه عبادت نيز دقيقاً مرادف با پرستش مي باشد هرچند كه قالبها ، مفهوم پرستش را دگرگون كرده اند و آن را در مقوله حمد و ثنا داخل نموده اند.
                در اصل عبد و پرستار به كسي گفته مي شود كه در بست در خدمت مولا و كارفرماي خود باشد و فرامين او را بي چون و چرا انجام دهد. حال وقتي مولايمان الله باشد ، آنگاه عبد و پرستار جز فرمانبرداري و اطاعت امر و حكم او ، هيچ چيز ديگري نمي تواند باشد .
                خداوند مولايي بي مكان است بنا براين خانه اي ندارد تا ما به عنوان بنده و خدمتكار ، به امور خانه او رسيدگي كنيم.
                خداوند نياز به خدمتكار مزرعه و دام ندارد.
                خلاصه اينكه خداوند بي نيازي است كه محتاج به خدمت و كار احدي نيست.
                پس در مورد خداوند عبد و پرستار به مفهوم فرمانبردار و مطيع است

                سعدي :
                پرستار امرش همه چيز و كس
                بني آدم و مرغ و مورو مگس
                فردوسي :
                همه سر بسر باژدار تو ايم
                پرستارو در زينهار تو ايم

                به همين ترتيب عبادت نيز مترادف با پرستش خواهد بود و هيچ يك از مقوله حمد و سپاس نيستند . هرچند كه ذهن ما آنچنان قالبي براي پرستش ساخته كه بسختي مي توان اين قالب را شست و مفهوم حقيقي پرستش را هويدا ساخت.
                در هرصورت عبادت به مفهو طاعت است و طاعت نيز همان اطاعت مي باشد . پرستش نيز همان مفهوم اطاعت و فرمانبرداري را مي دهد :


                فردوسي :

                همه بندگانيم و ايزد يكي است
                پرستش جز او را سزاوار نيست

                زكهتر پرستش ز مهتر نواز
                بد انديش را داشتن در گداز

                تعليق


                • #38
                  سلام
                  برادر عزیزم تسلیم

                  من با بعضی ها گفته هات موافقم

                  وبا بعضی دیگر مخالف
                  قبل از رفتنم بر خود واجب دیدم که باید بگم
                  در کدام عقاید تجدیدنظر کنی

                  انتظارفرج
                  عدم توسل
                  سفینه النجاه

                  شما اینا رو پوچ می دونی
                  ومواردی دیگر از این قبیل که بنده فعلا حضور ذهن ندارم
                  ولی مطمئنم که شما می دونی

                  بهر حال برادر خوبم
                  شما خیلی زحمت می کشی
                  ترا خدا زحمتهایت را به باد نده

                  برادر عزیزم
                  اگر به خاطر گفته هام از من ازرده خاطر شدی
                  ترا خدا ببخش
                  وخوب فکر کن

                  من امدم که از شما
                  خدا حافظی کنم

                  اگر بار گران بودیم رفتیم
                  اگر نامهربان بودیم رفتیم

                  خوب فکر کن
                  موفق باشید

                  تعليق


                  • #39
                    المشاركة الأصلية بواسطة melika
                    سلام
                    برادر عزیزم تسلیم

                    من با بعضی ها گفته هات موافقم

                    وبا بعضی دیگر مخالف
                    قبل از رفتنم بر خود واجب دیدم که باید بگم
                    در کدام عقاید تجدیدنظر کنی

                    انتظارفرج
                    عدم توسل
                    سفینه النجاه

                    شما اینا رو پوچ می دونی
                    ومواردی دیگر از این قبیل که بنده فعلا حضور ذهن ندارم
                    ولی مطمئنم که شما می دونی

                    بهر حال برادر خوبم
                    شما خیلی زحمت می کشی
                    ترا خدا زحمتهایت را به باد نده

                    برادر عزیزم
                    اگر به خاطر گفته هام از من ازرده خاطر شدی
                    ترا خدا ببخش
                    وخوب فکر کن

                    من امدم که از شما
                    خدا حافظی کنم

                    اگر بار گران بودیم رفتیم
                    اگر نامهربان بودیم رفتیم

                    خوب فکر کن
                    موفق باشید
                    سلام بر خواهر خوبم
                    حال كه داري مي روي مي خواهم دوباره سئوال پيشين خود را برايت تكرار كنم تا در خلوت خود در باره اش فكر كني و براي خودت پاسخش را بيابي:
                    شما بر اساس چه معياري به اين باور رسيده اي كه من بايد در عقايدم تجديد نظر كنم؟
                    آيا معيار تو كتاب خداست يا عقايدي كه از پدر و مادر و مردم اطرافت به ارث برده اي؟
                    اگر معيارت كتاب خدا نباشد بدان كه علت مخالفت معاصرين پيامبر با او نيز سخنان آباء اولين بود . آنها نيز پيامبر را گمراه مي دانستند و از او مي خواستند تا از عقايدي كه ضاله اش مي پنداشتند دست بردارد.
                    اصلاً رجوع به آباء اولين و آداب مرسوم بزرگترين مشكلي بوده كه تمامي انبياء الهي با آن دست به گريبان بوده اند .

                    تعليق


                    • #40
                      بسم الله الرحمن الرحيم
                      باز همان داستان هميشگي

                      خدا خودش خواسته كه ما چنين كنيم
                      خدا خودش مرتبه اش را بلند كرده
                      خدا خودش همه چيز را به او گفته
                      خدا خودش او را تعليم داده
                      يعني مي گوييد اگر خدا بخواهد نمي شود؟!


                      آماده شويد !
                      مي خواهيم در اقيانوس بي كران قرآن به غواصي رويم تا بلكه به خواست خداوند ، گهرهايي گرانبها و درخشان از اعماق آن استخراج نماييم تا طريقتمان را به نور قرآن مزين نماييم.
                      مقصد ما اياك نعبد است ، مي خواهيم به مفهوم حقيقي اين عبارت وزين پي ببريم تا بدانيم آنچه را دائماً به زبان مي رانيم.
                      بسم الله گويان به خداوند پناهنده مي شويم و خود را به اين آب حيات و زندگي بخش مي زنيم و به پيش مي رويم ، نوري درخشان مي بينيم كه دارد توجه مان را به خود جلب مي كند ، جلو مي رويم و مي بينيم كه اين نور از آيه رخشنده شماره سي وپنج سوره نوراني نحل تراوش مي كند :

                      [16:35] وقال الذين اشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شيء نحن ولا ءاباؤنا ولا حرمنا من دونه من شيء كذلك فعل الذين من قبلهم فهل على الرسل الا البلغ المبين
                      [16:35] مشركان مي گويند: "اگر خدا مي خواست، نه ما و نه والدين ما هيچ معبودي را در کنار او پرستش نمي كرديم. و جز آنچه او حرام كرده است، چيزي را حرام نمي شمرديم." كساني كه پيش از آنها بودند، همين كارها را كردهاند. آيا رسولان مي توانند به جز رساندن كامل پيام، كاري انجام دهند؟

                      همگي توجه كنيد ببينيد اينها كه هستند و چه مي گويند!
                      اينان عده اي از معاصرين پيامبر عزيزمان هستند كه دارند با او محاجه مي كنند ؛ اينها همان مشركين صدر اسلامند ، اما آيا شرك خود را قبول دارند؟ آيا پذيرفته اند كه براي خدا شريك قائل شده اند؟
                      هرگز!
                      چرا؟
                      مگر نمي بينيد؟! آنها دارند اين عمل پليد و شيطاني خود را به خدا نسبت مي دهند و مي گويند خدا خودش خواسته كه چنان كنند!
                      حلال خدا را حرام و حرام او را حلال مي كنند و بعد مي گويند كه خدا چنين امر كرده است.
                      اين يك حربه شيطاني است كه مريدان او در طول تاريخ تدين بشر همواره به آن تمسك مي جسته اند
                      آيا به نظر شما اين استدلال آشنا نمي آيد؟
                      آيا امروز ديگر كسي به چنين استدلالي مبادرت نمي كند؟
                      آنها كه مي گويند خدا امر كرده كه چنان كنند مدرك و معيارشان چيست؟
                      آيا معيار آنها پيامبران پيشين مي باشند؟

                      كذلك فعل الذين من قبلهم

                      اين همان چيزي است كه ادعاي پيشينيان بوده است انها نيز هر فاحشه اي را كه انجام مي دادند آن را به خدا و رسولش مي بستند.

                      فهل على الرسل الا البلغ المبين

                      آيا پيامبران مي توانستند بجز ابلاغ پيام پروردگارشان كاري كرده باشند؟!
                      آيا احدي از پيامبران گذشته از مردم خواسته بود كه عبد و فرمانبردار او شوند؟!
                      هرگز!
                      اين را تسليم بي ارزش و بي مقدار نمي گويد ، اين كلام واضح پروردگار و سي و ششمين آيه درخشان سوره نوراني نحل است كه چنين مي گويد :

                      [16:36] ولقد بعثنا في كل امة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطغوت فمنهم من هدى الله ومنهم من حقت عليه الضللة فسيروا في الارض فانظروا كيف كان عقبة المكذبين
                      [16:36] ما براي هر جامعه اي رسولي فرستاديم، كه مي گفت: "خدا را تعبد(= فرمانبرداري) كنيد و از پيروي هر سخني غير كلام الله ( كه بر كلام حق پيشي گرفته و از حد خود طغيان كرده است) اجتناب کنيد." پس از آن، بعضي را خدا هدايت کرد، در حالي که بعضي ديگر به گمراهي محکوم شدند. در زمين بگرديد و عاقبت تکذيب کنندگان را ببينيد.

                      اينان دارند از طريق واسطه هايي فرامين و احكام خود را از خدا مي گيرند و به همين دليل اموري را كه انجام مي دهند خواست خدا مي دانند.
                      به خيال نا صواب آنها ، اين واسطه ها يا پيامبران الهي بوده اند و يا فرشتگان مقرب او اما خداوند بر اين عقيده مهر باطل مي زند و آنچه را ايشان دارند( خارج از كتاب) از آن پيروي و فرمانبرداري مي كنند طاغوت مي نامد.
                      طاغوت يعني حرف و حديث غير
                      طاغوت يعني تعبد شيطان
                      تعبد طاغوت = تعبد شيطان
                      همان كساني كه آنها پيامبر و فرشته مي ناميدند خداوند آن را طاغوت مي نامد.

                      طاغوت هماني است كه « اميين » آن را لات و منات و عزي و فرشتگان الهي مي پنداشتند و هماني است كه مسيحيان عيسايش لقب مي دادند ، همانكه يهوديان عزيرش مي ناميدند.
                      طاغوت همان احبار و رهبان بودند كه مرتب از زبان خدا و پيامبرش حديث و روايت جعل مي كردند .
                      طاغوت همين رهبران مذهبي هستند . همين منبري هاي به اصطلاح عظما ، همين مفتي هاي به اصطلاح اعظم.

                      [4:60] الم تر الى الذين يزعمون انهم ءامنوا بما انزل اليك وما انزل من قبلك يريدون ان يتحاكموا الى الطغوت وقد امروا ان يكفروا به ويريد الشيطن ان يضلهم ضللا بعيدا

                      ديگر از اين واضح تر نمي شود !
                      خدايا تو حق داري ما را عذاب كني ، پروردگارا جهنم تو حق است .خدايا تو حقيقت را به ما مي گويي اما اعمال ما مانع از آن مي شوند كه بتوانيم آن را درك كنيم و بپذيريم.
                      تو به اين روشني و صريحي حق را از باطل جدا مي كني و ما باز هم تو را رها كرده و طاغوت را تعبد مي كنيم.
                      آيه فوق چه مي خواهد بگويد؟
                      شما را به خدا قسم مي دهم اگر اين مطلب را مي خوانيد جواب سئوال مرا بدهيد ؛ آنان كه گمان مي كنند به قرآن و ديگر كتب آسماني ايمان دارند چگونه افرادي هستند؟
                      اين طاغوت چيست و كيست كه اينان مي خواهند حكم خود را از آن اخذ نمايند؟
                      تعبد طاغوت يعني چه؟
                      عبد طاغوت شدن به چه معناست؟

                      قل اني نهيت ان اعبد الذين تدعون من دون الله قل لا اتبع اهواءكم قد ضللت اذا وما انا من المهتدين

                      اعبد الذين تدعون من دون الله = اتبع اهواءكم

                      تعليق


                      • #41

                        به خاك افتادن هندوان در مراسم نيايش مقدسين خود





                        عاقل ار بسمـــــــله خـــــواند به هــــــــــوايش نچمند
                        همچو غولان برمند
                        غـــــول اگـــــرقصه کند گــــرد شــــوند از در و بـــــــــام
                        داد از دست عوام



                        ريگ ودا( از كتب مقدس هندوان)
                        بر هر ثابت و جنبنده و نيز بر هر آنچه را ه مي‌رود وبر هر آنچه مي‌پرد و بر تمام اين آفرينش رنگارنگ، تنها يک خدا فرمانروايي مي‌کند.

                        تعليق

                        المحتوى السابق تم حفظه تلقائيا. استعادة أو إلغاء.
                        حفظ-تلقائي
                        x

                        رجاء ادخل الستة أرقام أو الحروف الظاهرة في الصورة.

                        صورة التسجيل تحديث الصورة

                        اقرأ في منتديات يا حسين

                        تقليص

                        لا توجد نتائج تلبي هذه المعايير.

                        يعمل...
                        X