من اگر اشك به دادم نرسد مي شكنم
اگر از ياد تو يادي نكنم مي شكنم
بر لب كلبه ي محصور وجود
من در اين خلوت خاموش سكوت
اگر از ياد تو يادي نكنم مي شكنم
اگر از هجر تو اهي نكشم
تك و تنها مي شكنم به خدا مي شكنم
مدتي در ره عشق تو دويديم بس است
راه صد باديه درد بريديم بس است
قدم از راه طلب باز كشيديم بس است
اول و آخر اين مرحله ديديم بس است
بعد از اين ما و سر كوي دل آراي دگر
با غزالي به غزلخواني و غوغاي دگر
تعليق